تحليل رابطه بين ناسازي در سطح ميدان‌ برون‌دانشگاهي و بيگانگي دانشگاهي

Analysis of the Relationship between Hysteresis at Campus Field Level and Academic Alienation

بيگانگي دانشگاهي به‌ عنوان يكي از اشكال بيگانگي اصطلاحي براي توضيح و جدايي دانشجويان از فرايند يادگيري و تحصيل است و آن وضعيت يا تجربه منزوي‌بودن از يك گروه­ تحصيلي يا دانشگاهي كه شخص بايد به آن تعلق داشته باشد عنوان شده است. در اين تحقيق هدف اصلي سنجش بيگانگي دانشگاهي و ابعاد آن در ميان دانشجويان از يك طرف و تحليل رابطه ناسازي در سطح ميدان برون دانشگاهي با بيگانگي از طرف ديگر ميباشد. تحقيق حاضر با استفاده از روش پيمايش انجام گرديده و براي گردآوري داده‌ها از پرسشنامه خوداجرا استفاده شده است. جامعه آماري اين تحقيق دانشجويان دانشگاه مازندران بوده‌اند كه با استفاده از شيوه نمونه گيري طبقه اي متناسب با حجم و براساس فرمول كوكران، حجم نمونه اي برابر با 390 نفر از دانشجويان انتخاب شدند. يافته‌‌هاي تحقيق نشان داد كه بين شاخص‌‌هاي ميدان­ برون‌دانشگاهي (ابهام اشتغال، مدرك گرايي، بحران منزلت) با بيگانگي دانشگاهي رابطه مثبت وجود دارد. همچنين مطابق با نتايج آزمون مدل نظري تحقيق ميدان برون‌دانشگاهي به همراه مؤلفه‌هايش توانسته اند 0/49 از تغييرات بيگانگي دانشگاهي را مورد تبيين قرار دهند. براساس نظريه ناسازي بورديو كه چارچوب نظري اين پژوهش است و با استناد به يافته‌‌هاي تحقيق در شرايط تعادل بين ميدان‌‌هاي برون‌دانشگاهي (ابهام اشتغال، مدرك‌گرايي، بحران منزلت) و عادت‌واره دانشجويان تناسب وجود دارد اما وقتي در ميدان‌‌هاي برون دانشگاهي تغييري ايجاد شود عادت‌واره در شرايط عدم تعادل قدرت تطبيق‌پذيري خود را از دست مي­دهد و در اين وضعيت ناسازي يا بيگانگي دانشگاهي رخ مي­دهد. در حقيقت دانشجويان تحت تأثير وضعيت ميدان‌هايي كه آنها را احاطه كرده است سرمايه فرهنگي خود را در خطر ديده و عكس‌العمل آنها نسبت به ناسازي در ميدان‌‌هاي برون‌دانشگاهي، بيگانگي دانشگاهي است.

Academic alienation, as one of the forms of alienation mean the separation of students from the learning process and the experience of isolation from a school or college group that a person must belong to it or be involved in it. The present study tries to analyze the academic alienation and its dimensions among university students on the one hand and the relationship between repugnance at the level of off-campus field and alienation on the other hand. Present study was carried out using a survey method. Data was collected using self-administered questionnaire. The statistical population of the study were students of Mazandaran University. A sample size of 390 students were selected as respondents using a stratified sampling method proportional to the size based on the Cochran formula. Findings of the research showed that there is a positive correlation between off-campus indices (job ambiguity, credentialism, dignity crisis) and dependent variable of academic alienation. Also, testing research theoretical model indicated that the off-campus field along with its components, explained %49 of changes in academic alienation. Based on findings and theoretical framework -Bourdieu's theory of Hysteresis- off-campus fields (job ambiguity, credentialism, dignity crisis) fits students’ habitus in balanced conditions. But when off-campus fields change, the habitus loses its versatility in conditions of imbalance and this state of disorder leads to academic alienation. In fact, students see themselves at risk due to the imbalance of the fields that surround them, and their reaction to collapse in academic fields is academic alienation.