بررسي آثار و تبعات حذف كنكور سراسري بر نظام آموزش عمومي زبان انگليسي كشور: ديدگاه صاحب‌نظران و معلمان زبان انگليسي

اصلاحات آزمون‌محور اغلب به عنوان ابزاري راهبردي براي القا و پيشبرد تغييراتي مطلوب صورت مي‌گيرند. با وجود اين، ادبيات مرتبط حاكي از آن است كه موفقيت، اغلب آن‌طور كه اميد آن مي‌رود حاصل نمي‌گردد. دلايل چنين ناكامي‌هايي معمولاً در مراحل پاياني برنامۀ تحول‌يافته، يعني ارزشيابي مؤخر بر تجربه بررسي گرديده و ارزشيابي حين تجربه همچنان مورد غفلت مانده است. در كشور ما، سياست‌گذاري مربوط به اصلاح كنكور سراسري موج اصلاحاتي را در نظام ديرينه سنجش و پذيرش دانشجو به بار آورد. در حوزۀ زبان انگليسي، اين اصلاحات بر جايگزيني تدريجي بخش زبان انگليسي كنكور با آزمون‌هاي سراسري زبان دبيرستان تأكيد دارد. به‌دنبال چنين تغييري، ارزيابي تبعات و پيامدهاي برنامه جديد الزامي به‌نظر مي‌رسد. به‌همين منظور، براي جمع‌آوري داده از جمعي از ذي‌نفعان و ذي‌ربطان اين تحول از مدل تركيبي كيفي‌كمي استفاده شد. ابتدا، ديدگاه استادان، مدرسان و سرگروهان (16 نفر) از طريق مصاحبه‌هاي نيمه‌ساختار يافته استخراج و سپس از 406 معلم زبان انگليسي نظرسنجي به‌عمل آمد. روايي ابزار محقق‌ساخته از طريق تحليل عاملي تأييديAMOS و اكتشافيSPSS انجام و پايايي آن نيز محاسبه شد. نتايج تحليل محتوايي مصاحبه‌ها و تحليل داده‌هاي كمي حاكي از آن است كه بين نظرات مدرسان و معلمان با نظرات سياست‌گذاران تفاوت‌هايي مشاهده مي‌شود، به‌ويژه، در مقولات عدالت در آزمون، اهداف آموزشي/يادگيري و طراحي، تدريس و برنامه‌ريزي. به‌طور كلي، نتايج گوياي آن است كه با توجه به شرايط فعلي آموزش و يادگيري زبان انگليسي در دبيرستان‌هاي كشور و چالش‌هاي موجود، محتمل است كه طرح تغيير، در شكل كنوني خود، به ابزاري نامناسب جهت پيشبرد اهداف ايدئال و بلندپروازانه تبديل شود.