عنوان مقاله :
ميان قوم نگاري و ادبيات: ميشل لريس
پديد آورندگان :
طروسيان ، سارينه دانشگاه شهيد بهشتي , طروسيان ، سارينه دانشگاه شهيد بهشتي , كارنوا ترابي ، دومينيك دانشگاه شهيد بهشتي , كارنوا ترابي ، دومينيك دانشگاه شهيد بهشتي
كليدواژه :
ميشل لريس , ادبيات , قوم نگاري.
چكيده فارسي :
قرن بيستم آبستن تغيير و تحولات عظيم سياسي و اجتماعي بوده است. ادبيات، هنر و علم نيز متأثر از وضعيت حاكم بر جامعه بودهاند. در اروپا، بهخصوص در فرانسه، نويسندگان بسياري چه با آثارشان و چه با موضعگيريهايشان در عرصههاي گوناگون، نام خود را در تاريخ ثبت كردهاند. ژولين ميشل لريس از آن معدود نويسندگانيست كه بهدليل حضور مستمرشان در طول قرن، ردپاي محونشدني از خود بهجاي گذاشته است. منتقدان معمولاً براي تعيين جايگاهي براي او دچار مشكل ميشوند و موقعيت ثابت و مشخصي را برايش نتوانستهاند در نظر بگيرند. عدهاي او را شرححالنويس و شاعري متبحر ميدانند كه توانست تحولي عظيم در نگاه «خود» و استفاده از زبان، ايجاد كند. عدهاي ديگر نيز، بهواسطه تحقيقات گستردهاش بر روي زبان، آداب و رسوم اقوام آفريقايي او را قومنگاري شايسته مينامند. ولي آيا نميتوان ادعا كرد كه اين دو قلمرو نزد لريس نهتنها مغايرتي با يكديگر ندارند، بلكه ردپايي از هر كدام در ديگري يافت ميشود؟ بهعبارتي، آيا شعر و قومشعر، آنطور كه ميشل بوژور ميگويد، مكمل يكديگر و جداناپذير نيستند؟
عنوان نشريه :
مطالعات زبان و ترجمه
عنوان نشريه :
مطالعات زبان و ترجمه