عنوان مقاله :
عوامل انسجام در داستان عدل صادق چوبك
پديد آورندگان :
حاج عيدي ، حوا دانشگاه سمنان , رضويان ، حسين دانشگاه سمنان
كليدواژه :
زبانشناسي نقشگرا , نظريۀ هليدي و حسن , انسجام غيرساختاري , انسجام واژگاني , انسجام دستوري
چكيده فارسي :
مقولۀ انسجام، يكي از مباحث موردتوجه زبانشناسان، ازجمله زبانشناسان نقشگرا در تحليل متن است. از نظر آنان، تحليل متن عبارت است از مطالعه و بررسي ارتباط، همبستگي و پيوندهاي موجود ميان جملهها در متون نوشتاري وكلامي. بهعبارتديگر، نكتۀ مهم در چنين تحليلي، مفهوم انسجام و چگونگي پيوند معاني جملهها يا گزارهها در يك متن است. در مقالۀ حاضر، با استفاده از نظريۀ تكامليافتۀ انسجام هليدي و حسن (1985) در زبانشناسي نقشگرا، به تحليل انسجام در داستان كوتاه عدل، برگرفته از كتاب داستانهاي كوتاه اثر صادق چوبك پرداخته ميشود و نحوۀ كاربرد عناصر انسجامي در متن، موردبررسي قرارگرفته و ميزان كاربرد هريك از عناصر انسجام نيز مقايسه شده است. پس از تحليل و بررسي دادهها، اين نتيجه حاصل شد كه در داستان كوتاه عدل، انسجام دستوري بهمراتب بيش از انسجام واژگاني به كار رفته و غالب نمونههاي انسجام دستوري، مربوط به ارجاع شخصي است. اين نتيجهگيري با ويژگيهاي سبكي چوبك كاملاً منطبق است. شخصيتپردازي، عاميانهنويسي، شتابندگي و توصيف سوژۀ داستاني، از ويژگيهاي برجستۀ سبك چوبك است. نتايج اين پژوهش، بسامد بالاي عناصر انسجامي دستوري را نسبت به عناصر انسجامي واژگاني در متون ادبي داستاني تأييد ميكند. كاربرد واو عطف بين دو بند كه در الگوي هليدي، ادات ربط افزايشي ناميده ميشود، در نثر چوبك از بسامد بالايي برخوردار است. تأثير واو عطف و استفاده از جملات كوتاه در سرعتبخشيدن به نثر كه يكي از ويژگيهاي سبكي چوبك بوده، كاملاً مشهود است.
عنوان نشريه :
مطالعات زباني و بلاغي
عنوان نشريه :
مطالعات زباني و بلاغي