عنوان مقاله :
ديپلماسي هستهاي ايران و اروپا و تأثير آن بر امنيت بينالملل باتأكيدبر خروج امريكا از برجام
پديد آورندگان :
طباطبايي ، محمد - دانشكده حقوق و علوم سياسي , طباطبايي ، محمد - دانشكده حقوق و علوم سياسي , ذوالقدرنيا ، حسين دانشگاه علامه طباطبائي , ذوالقدرنيا ، حسين دانشگاه علامه طباطبائي
كليدواژه :
ديپلماسي هستهاي , امنيت بينالملل , مذاكرات چندجانبه , همكاريهاي بينالمللي
چكيده فارسي :
سياستهاي امريكا و اروپا تا زمان دستيابي كشورهاي گروه 1+5 به توافق ژنو، لوزان و وين، مبتنيبر چالشهاي امنيتي بوده است. علت اصلي چنين چالشهايي را بايد تغييرات ايجادشده در موازنه قدرت منطقهاي و مخالفت بازيگران مؤثر سياست جهاني با الگوهاي رفتاري ايران ارزيابي كرد. الگوي كنش راهبردي امريكا در فرايند برنامه جامع اقدام مشترك مبتنيبر نشانههايي از ديپلماسي اجبار براي محدودسازي قدرت راهبردي ايران بوده است. روندهاي مديريت بحران در روابط ايران با كشورهاي 1+5 براساس نشانههايي از ديپلماسي هستهاي شكل گرفته است. چنين فرايندي نتوانست اهداف راهبردي امريكا را تأمين نمايد. خروج دونالد ترامپ از برجام، نشانه چنين وضعيتي است. درچنينشرايطي و براساس نگرانيهاي امنيتي ژئوپلتيكي ناشي از توان موشكي جمهوري اسلامي ايران، مجاورت جغرافيايي كشورهاي اروپايي با ايران را از مهمترين دلايل استمرار حضور اروپا در برجام ميتوان قلمداد نمود. در اين مقاله رابطه بين ديپلماسي هستهاي ايران با اروپا و بررسي دلايل و نتايج استمرار حضور اروپا در برجام پس از خروج امريكا بررسي ميشود. پرسش مقاله به اين موضوع اشاره دارد كه: «ديپلماسي هستهاي ايران و اروپا چه تأثيري در سياست و امنيت بينالملل بهجا گذاشت؟» فرضيه مقاله آن است كه: «ديپلماسي هستهاي به افزايش تضادهاي ايران و امريكا در فضاي سياست بينالملل منجر شده است». در تنظيم مقاله از رهيافت «نئورئاليسم تهاجمي» استفاده ميشود. رهيافتي كه ديپلماسي و مذاكره را محور اصلي صلح جهاني ميداند. پژوهش براساس روش كيفي انجام گرفته است.