عنوان مقاله :
زن در ادبيات از تروما (روان زخم) به خودشناسي رسيدن
پديد آورندگان :
حيدري زاده، نگين دانشگاه تهران - پرديس بين الملل كيش , موسوي نيا، رحيم دانشگاه شهيد چمران اهواز - گروه زبان و ادبيات انگليسي , اخوان، بهنوش دانشگاه الزهرا - گروه زبان و ادبيات انگليسي
كليدواژه :
تروما , مارگرت اتوود , خودشناسي , روانكاوي , زيگموند فرويد
چكيده فارسي :
هدف پژوهش در اين مقاله، روان زن و ادبياتي است كه توانسته آنرا به تصوير
بكشد. بايد قبول كنيم كه "ادبيات اساسي ترين و اصلي ترين ركن هنر به شمار
مي رود كه ساير رشته هاي هنري را تحت تاثيرقرار مي دهد آذر، 1387
نويسنده ي زن همانطوري كه هلن سيزو 1976 معتقد است بايد به فرم نوشتار
زنانه بنويسد، بدين معني كه يك نوشتار بايد به سبك متغير و با قدرت سياسي
بتواند اميال زنانه را در زباني بكار ببرد كه افكار مرد سالارانه را بشكند. زنان در
نوشته هاي ادبي مارگرت اتوود داستان تروما، رنج ها و مشكلات روحي خود
را بيان مي كنند، آنها از شناخت خود نسبت به جامعه اي كه در آن زندگي مي
كنند مي نويسند به اين دليل كه بتوانند خواننده اي را بيابند كه به حرف هاي آنها
گوش كند و با روايت كردن داستان هايشان درد و تروماي خود را كم كنند و هم
اينكه به خوانندگان خود درسي بدهند كه به شناخت و بصيرت برسند. آنها زمان
گذشته، حال و آينده را به هم ربط مي دهند. بدين معني كه در زمان حال مي
توانيم از گذشته ي خود و خطاهاي خود درس عبرت بگيريم و درس موفقيت
را در آينده بسازيم.پس در نتيجه بايد همانند شخصيت هاي اتوود بپذيريم كه
زندگي به معني راحت زيستن نيست بلكه بايد با انگيزه زيستن و تغيير يافتن را
سر لوحه كارهاي خود قرار دهيم. بايد قبول كرد كه زندگي به معني ماندن و يا
رفتن نيست بلكه به سادگي زيستن است.