دگرديسي در ساختار نظام بين الملل و تحليل مناقشات خاورميانه

ساختار نظام بين الملل يكي از عوامل اصلي مؤثر و تأثيرگذار بر رفتار دولت ها و در واقع كانون اصلي درك تحولات سياست بين الملل مي باشد. چرا كه با تحول در اشكال و فرم هاي نظام بين الملل الزامات، مقدورات و محذورات جديدي بروز مي كند كه مي تواند بر رفتار كشورها تأثير گذارد.از ديگر سو، منطقه خاورميانه به دليل داراي بودن ساختاري متكثر، هويتي و پيچيده همواره بعنوان يكي از زيرنظام هاي بين المللي از نظام بين الملل تاثير پذيرفته است.در اين معنا، روندها، فرايندها، همكاري ها، رقابت ها و مناقشات در اين منطقه پيچيده نيز از اين ساختار تاثير پذيرفته است. در اين قالب، پرسش اصلي اين مقاله بر اين اساس شكل مي گيرد كه، ساختار نظام بين الملل چه تاثيري بر روند مناقشات در خاورميانه داشته است؟ فرضيه طرح شده نيز با عنايت به طراحي توصيفي- تحليلي و با توجه عناصر تحليل تاريخي چنين است؛ ساختار نظام بين الملل به دليل تغيير در قطب بندي ها و نوع توزيع قدرت بر همه حوزه هاي ژئوپلتيك منطقه اي و از جمله منطقه خاورميانه تاثير چندبعدي گذاشته است كه در اين منطقه به دليل ساخت و شكلبندي هاي متفاوت قدرت، مناقشات به صورت مزمن نمود پيدا مي كند.