كليدواژه :
اخلاق , مسئوليت , ديگري , سوبژكتيويته , لويناس , مرگ ديگري , بنياد سوژه , فلسفة لويناس
چكيده فارسي :
مفهوم ديگري در فلسفه لويناس به مفاهيم ديگر او هويت مي بخشد. وي با نقدي معرفت شناختي - هستي شناختي، تماميت سوژه و كليت ديگري را به پرسش مي گيرد. به زعم لويناس ديگري امكان نفي تماميت سوژه و امكان تعالي سوژه در فراروي از هويت ايستاي خود است. اين مقاله بر آن است تا نشان دهد نسبت سوژه با ديگري نسبتي معرفت شناختي - هستي شناختي نبوده بلكه از بنيان، نسبتي اخلاقي است. سوژه در مجاورت ديگري شكل مي گيرد. مهمترين ساحتي كه هستي ديگري با هستي ديگري مجاور مي شود، لحظه ي نيستي و مرگ اوست. اين امر به رابطه اخلاقي بنياديني منجر مي شود كه در آن مسئوليت در برابر مرگ ديگري بنياد و مهمترين وجه مسير تحقق هستي ما ست. به زعم ما فهم هستي چنان كه هايدگربر آن پافشاري مي كند هستن به سوي مرگ خود، از طريق رابطه ي اصيل دازاين با مرگ خود نيست، بلكه مرگ ديگري، نقطه ي عزيمت ويران كننده ي دريافتن نيستي گره خورده با هستي است. هستي در هستن براي ديگري و سوبژكتيويته در كنش هاي ارتباطي انسان با ديگري و متعاقب آن با مراقبت از ديگري در برابر مرگ متحقق مي شود.