كليدواژه :
جوهر , نفس , كانت , پارالوژيسم , ايده , مطلقگرايي , معقولات ثانويه فلسفي , جوهريت نفس
چكيده فارسي :
چرا فلسفه كانت اين مقدار داراي اهميت است؟براي تكامل فلسفه، اعم از اسلامي و غربي، باز بودن درهاي آن به روي افكار بشر، يك عمل ضروري است.نفي فلسفه غرب به همان اندازه دور از صواب است كه قبول مطلق آن.در اينجا آنچه مهم است برخورد حقيقتجويانه و نقادانه است.در اين مقاله«پارالوژيسم»از نظر لغت و اصطلاح داده شده است.بنابراين بظر كانت، جوهر فقط در ايده وجود دارد نه در واقعيت.كانت اشاره ميكند كه جوهر را نميتوان بر نفس انسان اطلاق كرد.چندين نكته درباره انتقاد از نظريه كانت در مورد اطلاق جوهر بر نفس انسان يادشده كه برخي از آنها اين است كه مثلا مفهوم جوهر و عرض، از مقولات ثانيه فلسفي است نه از قبيل معقولات اولي؛.مثلا نهايت كاري كه كانت-بر فرض صحت استدلالهايش -انجام ميدهد، رد دليل اثبات جوهريت نفس است و رد دليل، نشانه رد مدلول نيست؛يا مثلا بنا به اعتقاد كانت عقل علاقه به مطلقگرايي دارد؛ ولي برخلاف نظريه كانت بايد گفت كه عقل، مطلقگرا نيست.
چكيده لاتين :
Knowing of the soul has very important in theology and antrophology. Knowing of soul is one of ways for the existence of God. For Kant, soul cannot be considerd as substance and also cannot given ontological aspecet to it, but it only epistemological and mental aspect.
In according of Kant . “I thing” carry with all our apperceptions but unlike of Descarts “I” is not a fact and self-existence, it is dependent upon my apperception, and also it is a non-content idea.
In this essay, it was most critizied Kant’s idea about substantiality of soul, including, that concepts of substance and accident are amoung philosophical secondary intelligences, not primary ones, as Kant believed. Kant held that understanding of substantiality of soul is by intellectual or sensual or sensual intutions, while there is a third way that is, conceptual knowing.