عنوان مقاله :
تأملي برجايگاه دين در تحولات اخلاق سياسي غرب
پديد آورندگان :
رحمت الهي، حسين دانشگاه تهران - پرديس فارابي , شيرزاد، اميد دانشگاه تهران - پرديس فارابي
كليدواژه :
بيطرفي , دين , كمالگرايي , اخلاق سياسي , غرب
چكيده فارسي :
دين بهعنوان يكي از مهمترين مقولههاي خير (زندگي خوب)، نقش ويژهاي در هدفگذاري و معنابخشي به زندگي انسان ايفا كرده و با عرضۀ آموزههايي معطوف به زندگي مطلوب، به «فرارَوي» انسان ازآنچه به آن دچار است،تغيير زندگي و گذار از «هست» به «بايد» ياري ميرساند. در عين حال،ضرورتهاي اجتنابناپذير زيست جمعي و نقش انكارناپذيرِ زمينهها و نهادهاي اجتماعي چون دولت در حيات انسان موجب شده است تا سنجشِ نسبت «جامعه» با «خير» به يكي از دغدغههاي خاطر انديشمندان بدل شود و در اين بين اخلاق سياسي از ديرباز، متكفل ارائۀ رهيافت مناسبي در باب نسبت نهاد دولت با دين بوده است. نوشتار حاضر در راستاي بررسي تحولات اخلاق سياسي در غرب، پس از تحليل اجماليِ فراز و نشيبهاي تاريخيِ مسيحيت از قرون وسطي تا دوران معاصر، به ايدۀ غالب سياسي يعني بيطرفي دولت در قبال دين ميپردازد و در آخر، رويكرد انتقادي كمالگرايي كه در اواخر سدۀ بيستم و توسط نوفضيلتگرايانِ غربي احيا شده است، از نظر خواهد گذشت. رويكرد اخير در نقد معضلات ناشي از تكثر اخلاقي غرب،خواهان احياي دين بهمثابۀ منبع تشخيص گزارههاي اخلاقي، انگاري اخلاقي و تقويت جماعت است و پيرو تفكر ارسطويي، رسالت دولت در قبال خير و نقش تربيتي اين نهاد را يادآوري ميكند.