عنوان مقاله :
تعليلِ تفاوتِ اعتقاد به«وحي الهي»در اسلام و مسيحيت از منظر جامعهشناختي و تفاوتهاي كلامي ناشي از آن
پديد آورندگان :
زارعي محمودآبادي، محمدحسين دانشگاه فرهنگيان - پرديس شهيد پاكنژاد يزد
كليدواژه :
اسلام , وحي , وحي غيرگزارهاي , وحي گزارهاي , مسيحيت , وحي الهي , تفاوت كلامي
چكيده فارسي :
در مقايسۀ ديدگاه اسلام و مسيحيت نسبت به وحي دو پرسش عمده امكان طرح دارد: پرسش اول اينكه ديدگاهِ متفاوتِ اين دو سنت ديني نسبت به ماهيتِ وحي (با توجه به اينكه هر دو دين از اديان وحياني بهشمار ميروند) عمدتاً از كجا ناشي شده است؛ پرسش ديگر اينكه: اين تفاوت، به چه تفاوتهاي كلامي ديگر و با چه سطحي از قوّتِ استدلال منجر شده است. پرسش اول در حوزۀ جامعهشناسي دين و پرسش دوم در حوزۀ فلسفۀ دين قرار ميگيرد. پاسخ پرسش اول اين است كه چون پارادايم فرهنگي يونان در زمان پيدايش دين مسيح، پارادايم شرك و باور به خدايان انساننما بوده است؛ متفكران صدر مسيحيت و بهويژه پولس (براي فهمپذير كردن و مقبول جلوه دادن دين مسيح و بهمنظور توسعه و ترويج آن) متناسب با پارادايم فرهنگي غالبِ آن روزِ يونان، تفسير جديدي از ماهيت عيسي و دين مسيح ارائه كردند كه تا امروز نيز ادامه دارد. پارادايم فرهنگي زمان پيدايش دين اسلام نيز مبتني بر شرك و بتپرستي بود، اما عواملي چون پيروزي و تسلط اسلام در سرتاسر حجاز در كوتاهمدت، نزول قرآن بهنحو تدريجي و در طول مدت 23سال، كتابتِ قرآن بهعنوان يك مرجع نهايي و وجود امامان شيعه بعد از پيامبر، سبب شد تا پارادايم توحيد و يكتاپرستي بدون هيچگونه تغييري مقبوليت لازم را پيدا كند و بهطور كامل جاي پارادايم شرك و بتپرستي را بگيرد. پاسخ پرسش دوم اين است كه: اين دو نگاه متفاوت به ماهيت وحي، سلسلهاي از لوازم كلاميِ متفاوت نسبت به ماهيت ايمان، ماهيت پيامبري، ماهيت متون مقدس و كيفيت دستيابي به هدايت و رستگاري را بهدنبال ميآورد كه به برخي از آنها اشاره شده است. اثبات اين نتايج كلامي در مسيحيت بهمراتب دشوارتر از اسلام و با تكلف بيشتري مواجه است.