شماره ركورد :
1041114
عنوان مقاله :
نفي كارآمدي برهان لم در فلسفۀ اولي؛ مطالعة تطبيقي ميان رويكرد ملاصدرا و علامه طباطبايي
عنوان به زبان ديگر :
The Uselessness of Casual Priory in Metaphysics; a Comparative Study between Mola Sadra and Tabatabaei Approaches
پديد آورندگان :
ملايري،‌ موسي دانشگاه آزاد اسلامي - واحد تهران مركز
تعداد صفحه :
42
از صفحه :
117
تا صفحه :
158
كليدواژه :
منطق نوصدرايي , فلسفه نوصدرايي , ناكارآمدي برهان لم , ناكارآمدي برهان اِنّ , برهان از طريق لوازم عامه , ملاصدرا , علامه طباطبايي , فلسفۀ اولي , صدرالمتألهيـن
چكيده فارسي :
موضوع اين مقاله پژوهشي تطبيقـي دربارة رويكرد مشترك صدرالمتألهيـن و علامه طباطبايي در‌بارة نفي‌‌ كارآمدي برهان لم در قلمرو فلسفة اولي است. ملاصدرا با اتكا به نظرية بساطت حقيقت وجود و اين‌كه امر بسيط حد و درنتيجه برهان ندارد به اين نتيجه دست يافت كه برهان لم در شناخت و اثبات احوال و اوصاف وجود كارآمد نيست. صدرا برهان اِنّ را نيز، با استناد به قاعدة ذوات الاسباب، گاه به‌كلي نامعتبر و گاه با كاركردي ضعيف معتبر مي‌‌شمارد. او پس از تضعيف يا حتي تخطئة نقش برهان در قلمرو فلسفة اولي به نوعي منطق‌‌گريزيِ محتوم تن مي‌‌دهد و در‌نهايت شهود را تقويت مي‌‌كند. علامه طباطبايي نخست، هم‌چون صدرا، برهان لم را در قلمرو مسائل فلسفي نامعتبر مي‌‌شمارد (البته نه با استناد به نظرية بساطت وجود، بلكه با اتكا به سه مبناي علم‌شناختي كلان). آن‌‌گاه با اتكا به قاعدة ذوات الاسباب برهان اِنِّ مصطلح نزد منطقيون را نيز تماماً ناكارآمد مي‌‌داند. سپس نوع جديدي از برهان به نام «برهان ازطريق ملازمات عامه» عرضه مي‌‌كند و بر آن است كه براهين فلسفي همه از اين نوع‌اند. بن‌بست نظري‌اي كه نخست ملاصدرا و سپس علامه با آن مواجه شدند در اعماقش از ناكارآمدي منطق اصالت ماهوي در قلمرو فلسفة وجودي خبر مي‌‌دهد. در اين مقاله، رويكرد علامه طباطبايي مبني‌بر نفي ناكارآمدي براهين مذكور نقد مي‌شود. اما مدعاي ايشان مبني‌براين‌‌كه برهان از‌طريق تلازم در فلسفه كارآمد است و با ساير براهين تفاوت ماهوي دارد كشفي ارزش‌مند تلقي مي‌شود كه مي‌‌كوشد تا ركود منطق را درمقايسه‌با وجودشناسي در حكمت نوصدرايي جبران كند.
چكيده لاتين :
This article is an comparative study between Mulla Sadra and Tabatabai common approach regarding the efficiency of the causal argumentation, in the realm of philosophy. Mulla Sadra relying on the theory of simplicity of existence, and on which is simple have not essential definition and therefore no argument, found that the causal argumentation is not useful to existence recognition. Sadra based on the rule Zavatol Asbab, says that the Aposteriori Demonstration sometimes completely invalid, and sometimes with poor performance valid. He then weaken or even condemn the role of argument in the realm of philosophy. Then resign to antilogical approach.. Tabatabai based on three cognitive science major rule, first, deny the causal argumentation then existence recognition too. Then design a new argument, the argument by the public obligations, Molazemate Ammeh. This problem shows the inability of the essential logic in the realm of existential philosophy. This article denes the efficiency of the causal argumentation, but believes that, the theory of argument by the public obligations, Molazemate Ammeh, is the worthwhile discovery, which compensates for shortcomings of the essential logic.
سال انتشار :
1395
عنوان نشريه :
منطق پژوهي
فايل PDF :
7566867
عنوان نشريه :
منطق پژوهي
لينک به اين مدرک :
بازگشت