عنوان مقاله :
هستي شناسي عرفاني در غزليّات فيض كاشاني
پديد آورندگان :
نوروزپور، ليلا دانشگاه گلستان- گروه زبان و ادبيّات فارسي
كليدواژه :
هستيشناسي عرفاني , غزل دورة صفوي , شعر عرفاني-فلسفي , عرفان , فيض كاشاني
چكيده فارسي :
فيض كاشاني، فيلسوف شاعري است كه غزليّات او هرچند از نظر ادبي چندان پرمايه نيست، امّا از منظر جريان شناسي غزل عرفاني فارسي حائز اهميّت است. بررسي اين غزليّات نشان مي دهد كه فيض از قالب غزل براي بيان مناجات و دعا، تحميديّه و توصيه هاي شرعي و گاه انتقاد اجتماعي سود برده است. صبغة عرفاني كه به ويژه متأثّر از عرفان ابن عربي است، در غزليّات او فراوان ديده ميشود. در اين نوشتار اجمالاً در بحث از معرفت شناسي، به راه هاي كسب علم و لزوم جلاي باطن براي كسب معرفت از ديدگاه فيض اشاره شده است. سپس در بخش هستيشناسي، ابياتي با موضوعاتي چون نسبت خداوند با هستي؛ يعني تجلّي واحد در كثير، گذر از كثرت به وحدت، تجلّي غيب در شهادت، فيض اقدس و مقدّس، رحمت و فقر ذاتي موجودات، ارتباط جزء و كلّ، انسان مظهر اسم جامع، تجدّد امثال و معدوم بودن غيرحق بررسي شده است. ديدگاه فيض متأثّر از حكمت متعاليّه است؛ چراكه معرفت عرفاني و شهودي از منابع معرفتي آن است. در اين مقاله ابياتي برگزيده و تحليل شده اند كه نشان مي دهد چگونه اين انديشه هاي عرفاني در سبك ادبي بيان تصويري مييابد. تحليل ها نشان ميدهد انديشه هاي مطرح در اين اشعار از طريق شيوة چينش واژگان، دلالت هاي ثانوي، تداعي ها و تصويرسازي، جنبة شاعرانه يافته است.