پساداعش و معماري تروريسم در غرب‌ آسيا

پژوهش حاضر با هدف تحليل تروريسم در دوران پساداعش، استدلال خود را بر اين قرار داده كه تروريسم در دوران پساداعش در منطقه غرب‌آسيا ناشي از برهم‌كنش منازعات مذهبي همچنان با هدف بحران‌سازي در اين منطقه ادامه خواهد داشت. پژوهش حاضر تلاش دارد معماري تروريسم در دوران پساداعش را از طريق بازخواني مولفه هاي كليدي در شناخت انديشه سياسي بر سه محور موقعيت اجتماعي، مولدان فكري و حاميان انديشه مورد توجه قرار دهد. روش تحقيق حاضر توصيفي تحليلي است و ابزار گردآوري آن به شيوه كتابخانه اي و از طريق سندكاوي انجام شده است. يافته هاي پژوهش حاكي از آن است كه در دوران پساداعش حاميان تروريسم با هدف استمرار منازعات منطقه اي در غرب‌آسيا همچنان از انديشه داعشي در شكلي جديد استفاده نموده و تلاش براي ناامني و بحران‌سازي در منطقه غرب‌آسيا را از طريق استمرار اقدامات تروريستي در همان سه محوري كه براي ظهور و استمرار حضور خود در كشورهاي عراق و سوريه استفاده كرده، دنبال خواهد كرد. تفاوتي‌كه در اين دوران با گذشته وجود دارد بيشتر استفاده و تاكيد بر اقدام اطلاعاتي و با ساخت شبكه سلولي تروريسم به سبك القاعده در كشورهاي غرب‌آسيا و همچنين در كشورهايي كه به‌عنوان امكان مورد استفاده قرار داده، ادامه خواهد يافت.