كليدواژه :
روابط بين الملل , مطالعات منطقه اي , قطر , سياست خارجي , خليج فارس , خاورميانه , الثاني ,
چكيده فارسي :
به طور كلي فرض ما بر پايه اين تحليل قرار دارد كه كشورهاي كوچك به جاي منبعي از قدرت، طرف گيرنده قدرت در عرصه بينالمللي ميباشند. از اواخر دهه 1990 تا اواسط سال 2013، زماني كه شيخ حمد الثاني حكومت اين كشور را به عهده داشت، قطر به قدرت رسيد. اين قدرت با مفهوم سنتي قدرت نرم ، سخت يا هوشمندانه مطابقت نداشت، بلكه تركيبي از قدرت بود كه بهترين توصيف آن را قدرت ظريف ميدانست. سياست خارجي قطر در آن زمان شامل چهار جزء اصلي بود كه شامل فراگيري،حمايت و امنيت نظامي، ديپلماسي فوق فعال و صاحب نام، و سرمايه گذاريهاي بينالمللي است. در مجموع، اين چهار بخش سياست خارجي، قطر را با سطح قدرت و نفوذي كه فراتر از وضعيت آن به عنوان يك كشور كوچك و تازه بود، وارد سياستهاي منطقهاي و جهاني كرد. اين نوع قدرت نه در جذب هنجارها (قدرت نرم) و نه در توانايي نظامي (قدرت سخت) ريشه دارد. به جاي اين، شامل يك شكل از تنظيمات برنامه اغلب پشت صحنه است كه ميتواند بهترين توصيف به عنوان قدرت ظريف باشد.