عنوان مقاله :
برنامه مشاركتي ملّي مطابق با موافقتنامه پاريس: از نظر تا عمل
عنوان به زبان ديگر :
Nationally Determined Contributions under Paris Agreement From Theory to Practice
پديد آورندگان :
ميان آبادي، حجت دانشگاه تربيت مدرس , اميني، اعظم دانشگاه فردوسي مشهد , دريادل، احسان دانشگاه شيراز
كليدواژه :
موافقت نامه پاريس , سياستگذاري محيطزيستي , برنامه مشاركت ملي , اصل تمايز , اصل عدم واپس گرايي
چكيده فارسي :
موافقت نامه پاريس به عنوان يك سند راهبردي با هدفِ جهتدهي به سياستگذاري محيط زيست در دنيا در سال 2015 به تصويب رسيد. اين موافقتنامه با هدف كاهش انتشار گازهاي گلخانهاي تدوين گرديده است و براي رسيدن به اين هدف با برگزيدن ساختار پايين به بالا اين امكان را براي طرفها فراهم نموده است كه با توجه به ظرفيت و توان خود، حدود تعهداتشان به كاهش انتشار اين گازها را تعيين نمايند.
بنابر موافقتنامه، طرفها تعهد رفتاري الزامآوري به ارائه گزارش برنامه مشاركتي تعيين شده در سطح ملّي دارند. كشورها در تهيه برنامههاي مشاركتي با چالشهايي مواجه هستند و بررسي و مطالعه تجربه ساير كشورها در تهيه اين برنامهها كمك شاياني به دولت جمهوري اسلامي ايران خواهد نمود. مقاله حاضر، ضمن بررسي دو اصل مهم در تعهدات دولتها در خصوص برنامههاي مشاركت ملي آنها، به سياستگذاران كشور در شناخت نوع تعهدات ايران در برنامههاي مشاركتي و نيز نحوه تنظيم اين برنامههاي مشاركتي كمك شاياني مينمايد. پژوهش حاضر با استفاده از روش كتابخانهاي و با رويكرد توصيفي – تحليلي نشان ميدهد كه اين موافقتنامه هر چند تاكنون دستورالعملي براي تنظيم برنامه مشاركتي ارايه نكرده است، اما چارچوب جديدي ايجاد نموده است كه سبب افزايش شفافيت ميگردد و پيشرفت فردي و جمعي دولتها را در كاهش انتشار گازهاي گلخانهاي نشان ميدهد.
چكيده لاتين :
Paris Agreement was approved as a strategic document aimed at directing environmental policy in the world in 2015. It has been designed to reduce greenhouse gas emissions and in order to achieve such goal, adopting a bottom-up structure, it provided for the parties to determine the extent and scope of their obligations to mitigate these gases considering their capabilities. Under Paris Agreement, parties have a binding obligation of conduct to communicate NDC’s. Countries are facing with difficulties when preparing their NDC’s and other countries experiment will be significantly helpful for Iran in this area. This paper, in addition to studying two significant principles in states’ obligation in their NDCs, can pave the way for policy-makers to let them know to recognize the type of Iran’s obligations in its NDC and how such contributions are prepared. This study shows that Paris Agreement, although, did not develop any guidelines for preparing NDC’s, it established a new framework resulting in increased transparency and indicating individual and collective progress of states in mitigation.
عنوان نشريه :
مطالعات راهبردي جهاني شدن
عنوان نشريه :
مطالعات راهبردي جهاني شدن