عنوان مقاله :
تحليل مقايسهاي كاريكلماتورهاي پرويز شاپور با تني چند از كاريكلماتور نويسان(سهراب گلهاشم، حوريه نيكدست، عباس گلكار و ...)
پديد آورندگان :
درويش علي پورآستانه، ليلا , صفايي، علي دانشگاه گيلان
كليدواژه :
بينامتنيت , بازتحليل , پرويزشاپور , كاريكلماتور , پيروان شاپور
چكيده فارسي :
يكي از راه هاي كشف سير تحول پديده هاي ادبي روش تحليل بينامتني است كه ارتباط عمودي بين متون را برجسته مي سازد و از ديرباز با نام توارد، انتحال ، سلخ و المام مورد توجه محققان ادبي بوده است. براساس منطق مكالمة باختين، هيچ اثري منحصراً از قلم و فكر يك نويسندة خاص تراوش نكرده است و فقط انسان اسطوره اي توانست با اولين سخنش به دنيايي بكر و بيان ناشده نزديك شود. اگر اين ديدگاه را مبناي بحث قرار دهيم، ديگر نمي توان گفت تنها پرويز شاپور (78 ـ 1302) پدر كاريكلماتور در ايران و دهة چهل بوده است؛ زيرا ردّپاي كاريكلماتور در طنزهاي عبارتي گذشتگان، مثل برخي ضرب المثل ها، رسالة تعريفات عبيد زاكاني، لطيفه ها، جملات قصار و اشعار برخي شاعران نيز ديده مي شود و خود شاپور هم به همان ميزان بركاريكلماتورنويسان پس از خود از قبيل سهراب گل هاشم، مهدي فرج اللهي، عباس گلكار، حوريه نيك دست و ابوالفضل لعل بهادر اثرگذار بوده است كه اين اثر پذيري را مي توان در سه محورِ بازنويسي، تقليد از تكنيك و انديشه و جهان بيني در آثار پيروان شاپور بررسي كرد. جستار حاضر مي كوشد با رويكرد توصيفي ـ مقايسه اي، ضمن معرّفي پيشينه و پسينة كاريكلماتورنويسي در ايران، با بررسي مجموعة « قلبم را با قلبت ميزان ميكنم» از پرويز شاپور و پنج تن از كاريكلماتورنويسان مذكور، به آسيب شناسي روش كار شاپور و پيروانش نيز بپردازد.
عنوان نشريه :
زبان و ادب فارسي-دانشگاه تبريز
عنوان نشريه :
زبان و ادب فارسي-دانشگاه تبريز