عنوان مقاله :
غلبۀ تيپِ مذهبيِ مزوّر، نمودي از فهم ناروا از دين در رمان اجتماعي (با تامّل در نمونههاي برجسته)
پديد آورندگان :
عابدي، محمد رضا دانشگاه تبريز
كليدواژه :
تيپ مذهبي , واقعگرايي , رياكار , رمان اجتماعي
چكيده فارسي :
رمان هاي اجتماعيِ پس از مشروطه، محصول جامعۀ دورۀ گذر از سنت به تجدد و ميل به رهايي مطلق از سنت هاي گذشته بود. در غالب اين رمان ها دين به عنوان شالودۀ سنن گذشته، آماج بيشترين انتقادها قرار گرفت. رمان نويسان اين دوره در پي آن بودند كه فرد را در جامعه، نزديك به آنچه در عالم واقع اتفاق مي افتد، به تصوير بكشند؛ اقتضاي واقع گرايي ارائه تصويري است كه خوبي ها و هنجارها را نيز در كنار ناروايي ها و پلشتي ها بنماياند. مسئله اين است كه نويسندگان در تصويري كه از طيف مذهبي جامعه در قالب داستان بازنموده اند، صرفا بر روي بخشي از اين طيف، يعني شخصيت هاي منفي و متظاهر تمركز كرده و عملاً خصوصيات آنها را به ديگر تيپ هاي مذهبي تعميم داده اند. آنها در اين بين تيپ مذهبيِ ديندارِ راستين را تقريباً ناديده انگاشته اند. در قريب به اتفاقِ مواردي كه شخصيتي مذهبي در رمان هاي اجتماعي حضور دارد، كانون تمركز، رفتارهاي منفي، گناه آلود و رياكارانۀ اوست؛ از اين رهگذر آثار مذكور غالبا از نوعي پيش داوري نسبت به مذهب رنج مي برد. به نظر مي رسد، در پديدآمدن چنين ذهنيتي تأثير نوع نگاه غربي به دين ـ در مفهومِ كليسايِ خردگريز و علم ستيزِ قرونِ وسطايي ـ كه دين را در هيئتي منفور و تيره مي ديد، نمي تواند بي تأثير باشد؛ نگارنده با مطالعۀ آثار داستان نويسان بزرگ نيمۀ نخست سدۀ حاضر، تيپ هاي مذهبي شاخص را انتخاب كرده و در قالب چهار تيپِ روحاني، مذهبي غير روحاني، زنان مذهبي و تيپ هاي غير مذهبي متظاهر به مذهب، به صورت تحليلي بررسي كرده است. بررسي مولفه هاي شخصيتي تيپ هاي مذكور نشان داد كه نگاه منفي به تيپ هاي مذهبي و تعميم صفات تيپ مذهبي رياكارِ گناه آلود به ديگر طيف هاي مذهبي، تقريباً در همه داستان هاي اين دوره، با اندكي تفاوت در شدت و ضعف، يك امر شايع است.
عنوان نشريه :
زبان و ادب فارسي-دانشگاه تبريز
عنوان نشريه :
زبان و ادب فارسي-دانشگاه تبريز