عنوان مقاله :
تبيين رابطۀ خودمختاري قومي و جداييطلبي در روابط بينالملل (مطالعۀ موردي: گرجستان)
پديد آورندگان :
خوانساريفرد ، فهيمه دانشگاه اصفهان , خوانساريفرد ، فهيمه دانشگاه اصفهان , بصيري ، محمدعلي دانشگاه اصفهان , بصيري ، محمدعلي دانشگاه اصفهان , يزداني ، عنايتالله دانشگاه اصفهان , يزداني ، عنايتالله دانشگاه اصفهان
كليدواژه :
آبخازيا , اوستياي جنوبي , جداييطلبي , خودمختاري , گروههاي قومي
چكيده فارسي :
خودمختاري در ادبيات روابط بينالملل بهعنوان شيوهاي براي مديريت درگيريهاي ميان اقليتهاي قومي و دولت مركزي مطرح بوده است. به باور بسياري از انديشمندان روابط بينالملل، اين شيوه در بيشتر موارد، گزينهاي مناسب براي پاسخگويي به مطالبات گروههاي قومي در زمينۀ بهرهمندي از آزاديهاي مربوط به هويت متمايز خويش و ايجاد آرامش در روابط اين گروهها و دولت مركزي بوده است. در برابر، برخي ديگر با نفي خوشبيني گروه اول معتقدند كه دادن خودمختاري سبب تشديد گرايشهاي جداييطلبانۀ گروههاي قومي و مخدوششدن تماميت ارضي يك كشور ميشود. در ميان اين مجادلات نظري، هدف اين نوشتار ارزيابي تأثير نقش حكومتها در رويارويي با خودمختاري گروههاي قومي و ارتباط آن با جداييطلبي و نيز بررسي ارتباط ميان جداييطلبي و خودمختاري بوده است. در اين زمينه پرسش اصلي اين است كه ارتباط ميان خودمختاري و جداييطلبي در روابط بينالملل چگونه است؟ و تأثير دادن يا گرفتن خودمختاري بر جداييطلبي گروههاي قومي به چه صورت است؟ بنابراين در بخش يافتههاي نوشتار، تلاش شده تا تأثيردادن و يا گرفتن خودمختاري، متغير مستقل بر جداييطلبي و متغير وابسته بررسي شود. در ادامه اين فرضيه مطرح شده كه دادن خودمختاري به گروههاي قومي به ضرورت به جداييطلبي آنها منجر نميشود؛ هرچند امكان آن را افزايش ميدهد؛ اما اقدام حكومت مركزي در گرفتن خودمختاري گروههاي قومي، احتمال جداييطلبي خشونتبار آنها را به ميزان بسيار زيادي افزايش ميدهد. در اين نوشتار با بهرهگيري از روش توصيفي تحليلي تلاش شده است تا اين فرضيه در مورد دو جمهوري خودمختار آبخازيا و منطقۀ خودمختار اوستياي جنوبي در گرجستان بررسي شود.
عنوان نشريه :
مطالعات اوراسياي مركزي
عنوان نشريه :
مطالعات اوراسياي مركزي