عنوان مقاله :
هشام و اعتقاد به تجسيم در روايات
عنوان به زبان ديگر :
Hishām and the Belief of Incarnation in Narrations
پديد آورندگان :
خانصنمي، فاطمه دانشگاه قرآن و حديث قم , خانصنمي، شعبان علي دانشگاه قرآن و حديث قم
كليدواژه :
كلام اسلامي , هشام بن حكم , توحيد , تجسيم
چكيده فارسي :
در دين مبين اسلام، تعليم و تعلم از جايگاه ويژهاي برخوردار است. در قرن دوم، هم زمان با عصر امام صادق(ع) به دليل مساعد بودن شرايط، زمينۀ نشر و گسترش معارف ديني فراهم شد و حضرت توانست افراد زيادي را در زمينههاي گوناگون علمي از جمله علم كلام تربيت كند كه به دفاع از معارف الهي بپردازند. هشام بن حكم از جمله اين افراد است. هشام در پرتو تعاليم و آموزههاي اسلامي كه از مكتب امام صادق(ع) كسب كرده بود، چنان اوج گرفت كه سرآمد دانشمندان و متكلمان عصر خويش شد. طبق اخبار اهل سنت، هشام قائل به تجسيم بوده و به رواياتي استناد ميكنند كه در منابع شيعه نيز وجود دارد. اطلاع از چند و چون اين اخبار و بررسي ميزان صحت و سقم و نيز مقصود اصلي از اين اخبار، دغدغۀ اين پژوهش است كه سعي كرده با تشكيل خانوادۀ حديث، سيماي درخشان هشام را از انتساب به اين تهمتها منزه كند.
چكيده لاتين :
Training and teaching have a special place in Islam. In the second century, at the time of Imām Sādegh, appropriate situation have caused religious sciences to be expanded. He has trained many followers in various religious fields, such as theology, to defend Divine knowledge. Hishām Ibn Hakam is considered to be one of those scholars. Because of Islamic teachings which he learned from Imām Sādegh, Hishām has progressed to be the most outstanding figure in his era. According to Sunni studies, Hishām has believed in the incarnation. To prove this claim, researchers mention narrations found in Shia sources. The current study attempts to analyze this claim and investigate the validity and invalidity of these narrations and the end of mentioning them in this regard. An attempt is done to cite related traditions and cleanse the shining face of Hishām from attribution of false beliefs and accusation