عنوان مقاله :
نقد جايگاه بناهاي ميانافزا در محوطههاي تاريخي از منظر اسناد بينالمللي
پديد آورندگان :
ابوئي, رضا دانشگاه هنر اصفهان , جعفري، نسيم دانشگاه هنر اصفهان
كليدواژه :
بناهاي ميانافزا , حفاظت شهري , بافت تاريخي , اسناد بينالمللي
چكيده فارسي :
موضوع مرمت در طي تاريخ تطّور خود به موازات توسعه دانش و تجربه بشري و طي فراز و نشيبها، به تدريج به حوزههاي وسيعتري گسترش يافت. نظريهپردازيها و شكلگيري تجارب گوناگون مرمت در جاي جاي جهان از قرن هيجده به بعد و به ويژه در نيمهي اول قرن گذشتهي ميلادي و در عرصههاي معماري و شهرسازي، غنا و پشتوانهي عظيمي را براي اين دانش رقم زد. ايجاد نهادهاي جهاني، تسهيل روابط بينالملل و شكلگيري توافقنامههاي متعدد جهاني در اين سده، زمينهساز گسترش هرچه بيشتر دانش و تجربهي مرمت، همگرايي، تحولات وسيع و چارهجويي مسائل مشترك در بين جوامع گرديد. موضوع چگونگي شكلگيري ساختارهاي جديد در محوطههاي تاريخي از جمله مسائل مطرح در اين اسناد جهاني بوده است. از حدود سه دهه پيش، گله از فراواني واحدهاي مخروبه در بافتهاي تاريخي و بلاتكليفي مالكين در «چگونه ساختن» در ادبيات مرمت شهري كشور گزارش شده است. همين مسأله در انفعال جامعهي دانشگاهي، دستگاههاي مسئول و مديريت شهرهاي تاريخي در سالهاي اخير به گسترش بسيار در مقياس «پهنههاي فرسودهي» تاريخي منتهي گرديده است. بيم آن ميرود كه تأخير بيشتر به نفي تداوم، هويت تاريخي و جايگزيني «شهرسازي تعويضي» در اين عرصهها بيانجامد. كندوكاو اسناد جهاني شكل گرفته طي قريب هفت دهه در قرن گذشته فرصت و پشتوانه مغتنمي است كه اين نقطه نظرات استخراج و به كار بسته شوند. «چگونگي و معيارهاي طراحي و شكلگيري بناهاي ميانافزا در محوطههاي تاريخي از منظر اسناد بينالمللي» سؤال تحقيق حاضر است. روش علمي تحقيق بصورت تحليل محتوا است. تعاريف پايه در زمينهي نوسازي و بافتهاي تاريخي در اين مقاله به علت جلوگيري از اطالهي كلام و با فرض دانش پايهاي مخاطب متحصص حذف گرديده است. طي اين روش و به منظور تحقق اهداف پژوهش، دادههاي تحقيق مشتمل بر مواد و مفاد قطعنامهها، دستورالعملها، منشورها و ساير اسناد راهبردي مربوط كه در خصوص نوسازي در بافتهاي تاريخي نظرها و پيشنهادهايي در پي داشته اند، تحليل گرديدهاند. مطالعهي اين پژوهش كتابخانهاي و روش آن يافتهاندوزي و با استناد به همين اسناد و توافقنامههاي جهاني بوده است. براساس مطالعات اوليه، معاهدات مرتبط گزينش و تحليل شده اند. در نهايت با تحليل دادههاي گردآوري شده، طبقهبندي اسناد مذكور از منظر نفي، پذيرش و يا تشويق ساختارهاي جديد در محوطههاي تاريخي تدوين و با تحليل هريك نتيجهگيري و نتايج لازم اتخاذ گرديده است. همچنين عرضه ي وجوه مشترك، توصيهها و راهكارهاي اساسي، و ذكر كاستيهاي آنان، به انضمام معرفي اسناد واجد راهكارهاي اجرايي همساز و همسان با نيازهاي جامعهي ايران از نتايج ديگر اين پژوهش است