عنوان مقاله :
رابطهي سبكهاي فرزند پروري ادراك شده و هوش هيجاني با سازگاري اجتماعي در دانشآموزان پسر
عنوان به زبان ديگر :
The Relationship Between Perceived Parenting Styles and Emotional Intelligence and Social Adjustment in Male Students
پديد آورندگان :
ابوالقاسمي، شهنام دانشگاه آزاد اسلامي واحد تنكابن
كليدواژه :
فرزندپروري ادراك شده , آزاد گذاري , اقتدار منطقي , استبدادي , هوش هيجاني , سازگاري اجتماعي
چكيده فارسي :
مقدمه: هدف از پژوهش بررسي رابطه سبكهاي فرزندپروري ادراك شده و هوش هيجاني با سازگاري اجتماعي دانشآموزان پسر سال سوم مقطع متوسطه منطقه دو شهر تهران بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگي است. جامعه آماري اين پژوهش را كليه دانش آموزان پسر سال سوم مقطع متوسطه منطقه دو شهر تهران تشكيل داده است. براي انتخاب نمونه از طريق روش نمونهگيري تصادفي 230 نفر انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسش نامههاي فرزندپروري ادراك شده با مريند، هوش هيجاني بار- اُن و سازگاري اجتماعي بل، جمعآوري شد. و از روش همبستگي پيرسون و رگرسيون به روش گام به گام براي تجزيه و تحليل دادهها استفاده گرديد.
نتايج: يافتههاي به دست آمده نشان داد كه بين بعد اقتدار منطقي با سازگاري اجتماعي رابطه( همبستگي مثبت) وجود دارد همچنين بين بعد آزادگذاري و سازگاري اجتماعي رابطه (همبستگي مثبت) وجود دارد. بين سبك استبدادي و سازگاري اجتماعي رابطه وجود دارد اما اين همبستگي منفي است.همچنين بين متغير هوش هيجاني و سازگاري اجتماعي نيزرابطه وجود دارد. اين همبستگي مثبت است.
بحث و نتيجهگيري: بر اساس نتايج پژوهش ميتوان نتيجه گرفت افرادي كه والدين خود را با اقتدار منطقي درك ميكنند از سطح سازگاري اجتماعي بالاتري برخوردارند و اين سبك در مقابل دو سبك ديگر( استبدادي و سهل انگارانه) بدون شك باعث بالارفتن سازگاري اجتماعي در فرزندان ميشود. همچنين افراد داراي سطح هوش هيجاني بالا، از روابط بهتري در جامعه برخوردارند و سلامت رواني بيشتري را دارا هستند. بنابراين توانايي افراد در برقراري ارتباط درست و سازگاري آنها در اجتماع باهوش هيجاني آنان همبستگي مثبت دارد.
عنوان نشريه :
مددكاري اجتماعي
عنوان نشريه :
مددكاري اجتماعي