عنوان مقاله :
بررسي مفهوم «من» و آگاهي از ديدگاه حكمت متعاليه و عصبشناسي
پديد آورندگان :
سلحشور سفيدسنگي ، زهره دانشگاه فردوسي مشهد , علمي سولا ، محمدكاظم دانشگاه فردوسي مشهد , كهنسال ، عليرضا دانشگاه فردوسي مشهد , مقيمي ، علي دانشگاه فردوسي مشهد
كليدواژه :
آگاهي , من , نفس , مغز , ملاصدرا , عصبشناسي ,
چكيده فارسي :
بحث آگاهي و «من» از مهمترين مباحث تاريخ فلسفه است. ملاصدرا مانند ساير فلاسفۀ اسلامي، مفهوم «من» و آگاهي را به نفس نسبت ميدهد. لكن وي بر خلاف فلاسفۀ پيشين سعي كرد تبييني يگانهانگارانه از رابطۀ نفس و بدن ارائه دهد تا مشكلي را كه پيشينيان بر اساس تبيين دوگانهانگار از نفس و بدن داشتند، حل كند. از نظر وي، انسان را جوهري در حال حركت است كه از نحوۀ وجود ضعيفتري به نام بدن به نحوۀ قويتري از وجود به نام نفس مجرد تبديل ميشود. اين در حالي است كه در علوم اعصاب، آگاهي را به مغز نسبت ميدهند و معتقدند كه «من» نيز از آگاهي به دست ميآيد. اما عصبشناسان هنوز توضيح كاملي دربارۀ چگونگي آگاهي ارائه نكردهاند. از اين رو با استفاده از آسيبهاي مغزي كه باعث تغيير و از دست دادن آگاهي ميشود، نظريۀ خود را توجيه ميكنند. لكن از آنجا كه در حكمت متعاليه، نقش مغز در فرايند آگاهي انكار نشده است، اين دليل براي توجيه ماديت آگاهي كفايت نميكند. طبق ديدگاه حكمت متعاليه، آگاهي را نميتوان صرفاً به ماده (مغز) نسبت داد، هرچند كه فعل و انفعالات مغز، زمينهساز آگاهي هستند. اما طبق اين ديدگاه، آگاهي و «من» امر مجردي است كه عامل وحدتدهندۀ ادراكات مختلف است و توانايي تجزيه و تحليل و مقايسۀ اين ادراكات را دارد، در حالي كه در علوم اعصاب، در مورد چنين عاملي، تبييني ارائه نشده است.
عنوان نشريه :
آموزه هاي فلسفه اسلامي
عنوان نشريه :
آموزه هاي فلسفه اسلامي