فرهنگ به مثابه قدرت در روابط بين الملل؛ قدرت فرهنگ در برابر فرهنگ قدرت

Culture and Power in International Relations

در حوزه مطالعات بين الملل غالباً قدرت مادي و سخت هسته اصلي و تعيين‌كننده ميزان قدرت و نوع روابط ميان دولت‌ها بوده است. اما پس از جنگ سرد، قدرت مادي به‌ تنهايي پاسخ گوي نياز جوامع انساني نيست و شكل ديگري از قدرت كه پايه‌هاي آن را مباني ارزشي- هويتي و فرهنگي تشكيل مي‌دهد، اهميت بيشتري يافته است. فرهنگ و روابط فرهنگي ‌چنان در ابعاد همه‌جانبه زندگي دولت- ملت‌ها تنيده شده‌ است كه امروزه روابط بين‌الملل را روابط ميان فرهنگ‌ها تعبير مي‌كنند. كشوري موفق است كه بتواند از طريق فرهنگ، ارزش‌ و ايدئولوژي خود انديشه و ترجيحات ديگر دولت- ملت‌ها را تحت­تاثير قرار داده و گفتمان و نظم بين‌الملل را در جهت مباني فرهنگي- ارزشي خود هدايت كند. نظر به اهميت نقش قدرت دولت‌ها در تنظيم روابط خارجي و چرخش قدرت از نوع سخت به نرم، اين مقاله تمركز را بر بررسي يكي از ابعاد مهم قدرت نرم در روابط ميان كشورها و افزايش پرستيژ و قدرت دولت‌ها در نظام بين‌المللي بنا نهاده، سوال اصلي اين است كه فرهنگ و مولفه­ هاي فرهنگي چگونه مي‌توانند در افزايش قدرت در تعاملات ميان دولت‌ها و نهادهاي بين‌المللي موثر واقع شوند؟ اين نوشتار به‌ مثابه تحقيقي بنيادي با رويكرد تحليلي تبييني و استفاده از داده‌هاي كتابخانه­ اي و اسنادي، به شناسايي عناصر فرهنگي و تحليل رابطه اين عناصر با افزايش قدرت تاثيرگذاري دولت مي‌پردازد و نشان مي‌دهد كه دولت‌ها چگونه مي‌توانند به‌واسطه هنجارهاي معنايي و گفتمان‌هاي ارزشي، روابط خود با ديگر دولت‌ها را در جهت اهداف و منافع و درنتيجه افزايش قدرت نفوذ خود مديريت نمايند.

Material, hard power has been situated in the core of International studies in terms of power relaions and domination. After the Cold War, material power could no longer meet the needs of human communities. Nowadays, a different type of power, principles of which are based on identity and cultural-values, is more accredited. Culture and cultural ties are so integrated into the nation-states’ lives that international relations are currently defined through interaction of cultures. Successful Government is the one which affects nation-states’ preferences and interests and shapes the international order as well as shared discourse through instituting its own culture, values and ideology. Considering the role of power in establishment of international relationships, as well as the evolution of power from hard-to-soft, this article focuses on the investigation of one of the most important dimensions of soft power in relations among countries and its effects on enhancement of the states’ prestige and power in the international system. The main question is: “How would culture and cultural factors help the increase of power in international interactions among nation-states and organizations?” Collecting the library- based data and documented facts, the article, based on a descriptive- analytical approach, pinpoints cultural factors and explores the relationship between such fators and enhancement of states’ power. It discusses how states can affect semantic norms as well as valued discourses and manage their foreign relations in the pursuit of their own objectives and interests and, consequently, increase the states’ power of influence.