تاثير فصل زايش بر برخي صفات توليدي و توليد مثلي در گاوهاي هلشتاين استان تهران

The Effect of Calving Season on Some of Productive and Reproductive Traits in Tehran Province’s Holstein Cows

هدف از اين پژوهش بررسي اثر فصل زايش بر برخي از صفات توليدي شامل: ميزان توليد شير، درصد چربي و برخي صفات توليد مثلي شامل: طول دوره آبستني، وزن تولد گوساله و همچنين، برآورد پارامتر هاي ژنتيكي صفات مورد مطالعه بود. در اين مطالعه از اطلاعات مربوط به 22360 راس گاو شيري نژاد هلشتاين 65 گله ي استان تهران كه طي سال هاي 1390 تا 1394 توسط مركز اصلاح نژاد دام كشور جمع آوري شده بود، استفاده گرديد. مطالعه اثرات ثابت (گله، سال و فصل زايش) و آزمون هاي مقايسه ميانگين با استفاده از رويه ي GLM نرم افزار 9.2 SAS صورت گرفت. پارامترهاي ژنتيكي توسط نرم افزار 3.0 ASReml برآورد شد. فصل زايش بر همه صفات تاثير معني دار داشت (0/05>p). بيشترين ميزان توليد شير در فصل پاييز (43/41±8765/93 كيلوگرم) مشاهده شد. بيشترين و كمترين مقادير ميانگين درصد چربي به ترتيب در پاييز (0/01±3/20 درصد) و زمستان (0/01±3/18 درصد) بود (0/05>p). طولاني ترين و كوتاه ترين دوره آبستني به ترتيب در تابستان (1/65±289/95 روز) و بهار (1/66±219/33 روز) مشاهده گرديد. بيشترين و كمترين وزن تولد گوساله به ترتيب در زمستان (0/37±42/86 كيلوگرم) و تابستان (0/34±42/31 كيلوگرم) مشاهده شد (0/05>p). وراثت پذيري براي توليد شير، درصد چربي، دوره آبستني و وزن تولد گوساله به ترتيب 0/01±0/17، 0/01±0/02، 0/008±0/03 و 0/11±0/30 برآورد شد. همبستگي هاي ژنتيكي و فنوتيپي توليد شير و درصد چربي به ترتيب 0/01±0/80- و 0/12±0/29 مشاهده شد. مقادير همسبتگي ژنتيكي و فنوتيپي بين وزن تولد گوساله با طول دوره آبستني به ترتيب 0/03±0/05 و 0/18±0/20 بود. بكارگيري برنامه هاي مديريتي مانند تعيين زمان مناسب براي تلقيح گاو هاي ماده آماده آبستني، مي تواند به بهبود ميزان توليد شير و درصد چربي در پاييز و زمستان منجر شود. با توجه به همبستگي مثبت بين وزن تولد گوساله و طول دوره آبستني، مديريت صحيح و تغذيه مناسب، مي تواند در كاهش نرخ سخت زايي در فصول سرد موثر باشد.

The aim of this research was to investigate the calving season effect on some of the productive traits including milk production, fat percentage and some of reproductive traits including pregnancy period and calf birth weight and also estimation of genetic parameters of studied traits too. In this study the data of 22360 Holestein dairy cows form Tehran province’s 65 herds of between 2012 to 2016 was used that were collected by the country animal breeding center. The study of fixed effects (HYS) and comparison of means was carried out with GLM Procedure of SAS 9.2 software. Estimation of genetic parameters was done by ASReml 3.0 software. The effect of calving season on all traits was significant (p<0.05). The highest milk production was calculated in autumn (8765.93±43.41 kg). The highest and lowest amount of fat percentage was in autumn (3.20±0.01 %) and winter (3.18±0.01 %) respectively. The longest and shortest pregnancy period was observed in summer (289.93±1.65 days) and spring (291.33±1.66 days) respectively (p<0.05). The highest and lowest birth weight of calf was in winter (42.86±0.37 kg) and summer (42.31±0.34 kg) respectively (p<0.05). Heritability of milk production, fat percentage, pregnancy period and calf birth weight was 0.17 ± 0.01, 0.02 ± 0.01, 0.03 ± 0.008 and 0.30 ± 0.11 respectively. The genetic and phenotypic correlation between milk production and fat percentage was calculated 0.29 ± 0.12 and -0.08 ± 0.01 respectively. The genetic and phenotypic correlation between calf birth weight and pregnancy period was 0.20 ± 0.18 and -0.05 ± 0.03. Using management programs like determination of suitable time for insemination of ready cows for pregnancy can result in improvement of milk production and fat percentage in autumn and winter. In regard to positive correlation between calf birth weight and pregnancy period, accurate management and appropriate nutrition can be effective in reducing of dystocia rate in cold seasons.