عنوان مقاله :
سنجش «برهان صديقين» علامه طباطبايي در آينه نقد و پاسخ
پديد آورندگان :
طباطبايي ، حجت حوزه علميه قم
كليدواژه :
برهان صديقين , محمدحسين طباطبايي , ضرورت ازلي , اصل واقعيت , عدمناپذيري
چكيده فارسي :
سير تكاملي براهين اثبات واجب تعالي در فلسفه اسلامي، با برهان صديقين به اوج خود رسيده است. در مواجههاي فلسفي با مفهوم واجب تعالي، بيش از هر چيز به مبنايي هستيشناسانه نياز است كه حق تعالي را از همان آغاز بحث و بهطورمستقيم بنياد و اصل «وجود» لحاظ كند. در فلسفه اسلامي، برهان علامه طباطبايي به اين معنا دست يافته است. او مستقيماً از «واقعيت» آغاز ميكند و به وجوب آن ميرسد؛ اما ابداع وي كه او را از ديگر فيلسوفان صدرايي در اينجا متمايز ميكند، آن است كه وجود را بهگونهاي مطرح ميسازد كه به مسئلهاي صرفاً متافيزيكي تبديل نشود و مشروط به اثبات اصالت وجود و وحدت وجود نباشد. آغاز كار علامه، گزاره «واقعيت هست» است كه نقطه آغازين انديشيدن شمرده ميشود. اين گزاره مرز ميان سفسطه و فلسفه است. او با آوردن واژه «واقعيت»، سخن را به مرحلهاي آغازين، يعني پيشتر از نزاع مشهور ميان اصالت وجود و ماهيت ميكشاند؛ چراكه اين واقعيت، واقعيتي پيشافيزيكي است كه در برخي زبانها از آن به «فراگيرنده» تعبير كردهاند و هر انديشهاي ناگزير از پذيرش آن است و شرط رئاليست بودن فيلسوف و پيششرط هر گفتوگويي است. در نتيجه، اصل واقعيت (واجب بالذات) با نفس هستي و واقعيت معادل گرفته ميشود. بداهت و اولي بودن مقدمات برهان و نيز نزديكتر بودن تقرير علامه به ملاك صديقين بهعنوان اولين مسئله فلسفي، منشأ پاسخگويي به برخي از نقدهاي حاضر در اين نوشتار شده است.
عنوان نشريه :
فصلنامه حكمت اسلامي
عنوان نشريه :
فصلنامه حكمت اسلامي