مدل هاي الهياتي در ترازوي آراي ليندبك و فيليپس

فاقد عنوان و چكيده لاتين

يكي از مباحث چالش برانگيز در حوزۀ فلسفۀ دين مدل هايي است كه در حوزۀ الهيات از مفاهيم بازي زباني و نحوه هاي زندگي ويتگنشتاين اخذ شده است. اين مدل ها در ظاهر با اين كه ريشۀ فكري يكساني در خاك انديشه ويتگنشتاين دارند و گاهي انتقاداتي مشابه به آنها وارد شده است، در باطن امر برخي از اين مدل ها بهتر توانسته اند از اين انتقادات جان سالم به در برند. در اين مقاله، دو مدل معروف ويتگنشتايني را مورد بررسي قرار مي دهيم: مدل زباني فرهنگي جورج ليندبك در حوزۀ دين و الهيات؛ و مدل مبتني بر آراي نوويتگنشتايني دي زد فيليپس. هر دوي اين مدل ها تلاش كرده اند تا پاسخي درخور به نقدهاي عقلانيت جهاني بدهند. در ادامۀ مقاله نشان خواهيم داد كه مدل ليندبك توانسته است پاسخ قاطع تري به نقدها بدهد و از اين لحاظ برتري مشخصي بر ساير مدل هاي ويتگنشتايني از جمله مدل فيليپس دارد.