كليدواژه :
زيديه , مهدويت , مهدويت شخصي , مهدويت نوعي , مهدويت نسبي , منجي , فرقه حسينيه , غيبت پسين , غيبت پيشين
چكيده فارسي :
مهدويت از عقايد و باورهايي است كه عمدتاً با آموزههاي بسياري از اديان و مذاهب سازگار گشته است. دغدغۀ اين پرسمانها تنها به طالبان مطالعات منجيباوري محدود نميباشد، بلكه هركس به پژوهش در تاريخ علاقهمند است، ناگزير با آن سر و كار خواهد يافت. با همه فراگيري انديشۀ مهدويت، اين انديشه در همۀ فرقههاي اسلامي به يك قوت و شكل نيست. پيشينۀ اين بحث با پرسمانهايي چون چيستي و چرايي مهدويت پيوند مييابد. از اين رو امروزه در بسياري از تحقيقات به رديابي، ريشهيابي علل و عوامل اين باور ميپردازند. در ميان فرق گوناگون اسلامي از جمله زيديه شواهد متعددي گوياي مطرح بودن و كاربست آن در حوزه تاريخ، فرهنگ و فكر اين فرقه است. از اينرو پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به چيستي و چرايي كاربست اين عقيده در فرقه زيديه ميباشد تا دلائل طرح آن را از ديدگاه رهبران و فعالان فكر زيدي، مورد پژوهش و بررسي قرار دهد. در اين تحقيق زيديه به عنوان متغيير وابسته و مهدويت به عنوان متغيير مستقل مطرح شده است. نوشتار پيشرو به شيوه استقرائي و با روش توصيفي _ تحليلي نشان ميدهد كه نيازهاي سياسي و تاريخي رهبران اين گروه شيعي و استفاده ابزاري از باورداشت اجتماعي مهدويت، موجب شده تا رهبران اين جريان شيعي با اعتقاد به مهدويت شخصي، مهدويت نوعي و مهدويت نسبي به استفاده سياسي و ابزاري از اين باور سوق پيدا نمايند و هيچگاه در فكر ارائه انديشهاي استوار و مشخص از آموزه مهدويت نبودهاند. از اينرو و در هر دوره، بنا به مقتضيات به نوعي آن را مطرح كردهاند.