سياست خارجي باراك اوباما در غرب آسيا و شمال آفريقا تا سال 2015

Obama’s Foreign Policy in the West of Asia and North Africa Until 2015

گرچه بيشتر منتقدان استراتژي منطقه اي باراك اوباما معتقدند كه اوباما فاقد يك ديد استراتژيك است، اما اين استدلال، نادرست به نظر مي رسد. اوباما زماني به مسند رياست جمهوري نشست كه ايمان داشت كاهش حجم عظيم تعهدات نظامي و سرمايه گذاري سياسي در غرب آسيا جزو منافع حياتي امنيت ملي آمريكاست. اشغال عراق و جنگ گسترده با تروريسم، ايالات متحده را به خصوص در زمان بحران اقتصادي دچار مشكل كرد. متعادل سازي حضور آمريكا در منطقه، تنها به معناي كاهش حضور مادي نبود، بلكه همانطور كه سوريه، ليبي و يمن نشان دادند، شامل اعمال سياست خوددارانه نيز مي باشد؛ به اين معني كه در منازعات، آمريكا عقب بنشيند و از متحدان خود بخواهد كه در قبال امنيت خودشان مسئوليت بيشتري را متقبل شوند. اين پژوهش نشان مي دهد كه اوباما به طور پيوسته از اين سياست پيروي كرده و كاملاً در مقابل تلاش هايي كه در جهت مخالف اين ايده هستند، مقاومت مي كند. هرچند اين برنامه اي نيست كه در واشنگتن مورد علاقه همگان باشد، اما نوعي استراتژي روشن و جامع است كه باعث شد اوباما، در قبال مسائلي كه فكر مي كرد در حد منافع امنيت ملي مهم هستند، اقدامات لازم را اتخاذ كند: مسائلي نظير برنامه هسته اي ايران، تروريسم، منازعه فلسطيني-اسرائيلي، جنگ عراق و به ويژه تحولات اخير در منطقه.

Although Most of Critics of Barack Obama‘s Regional strategy believe that Obama lacking a strategy point of view. This reasoning looks completely wrong. When Obama sat on presidential seat he believed that high volume reduction of military commitments and political investment in Middle East is one of the vital and important profits of United States. Engrossing of Iraq and also widespread war against terrorism has faced United States lots of problems, particularly in time of recession. Adjusting presence of United States in this region was not only limited to reduction of its physical appearance in Middle East, but also it includes restraint policy, as Syria, Libya and Yemen has proved that. It means United States take steps back in conflicts of region and give more safety to its allies for more responsibility they take. This study show that Obamas has followed this policy, continuously and he resists strongly against efforts is made to stop this policy. Although it is not in favour of everyone in Washington, but it is a clear and comprehensive strategy which has made Obama to take serious proceedings for issues he thought they are important just as national security; the issues such as Iran nuclear program, Palestine-Israel conflicts, Iraq war and specially recent changes in Region.