كليدواژه :
اسفنديار , روايت نقالي , اسطوره باوري , باورهاي عاميانه , ايزد شهيد شونده
چكيده فارسي :
داستان رستم و اسفنديار يكي از داستان هاي زيبا و دلكش شاهنامه است كه در ميان عامه ي مردم نيز بازتاب گسترده اي داشته است. اين تراژدي از ديرباز در نواحي مختلف ايران رواج داشته و گاه دچار دگرگوني ها و تحريف هايي نيز شده است. يكي از مناطقي كه اين داستان از ديرباز در آن رواج داشته است، منطقه ي كهن كوهمره سرخي است. اين داستان نيز مانند بسياري ديگر از روايت ها از ذهن و خاطر مردم اين ديار فراموش شده است و تنها به وسيله ي مسن ترين و معروف ترين نقال اين منطقه- علي حسين عالي نژاد، آخرين بازمانده ي نقالان و راويان منطقه- روايت مي شود. روايت نقالي داستان رستم و اسفنديار در اين منطقه، آميزشي از حماسه و باورهاي عاميانه و اساطيري بوميان منطقه است. بررسي هاي نگارنده در روايت-هاي حماسي موجود در اين منطقه و به ويژه روايت اخير نشان دهنده ي اين نكته است كه نقالان و راويان كوشيده اند با وارد كردن باورها و عناصر بومي و اساطيري رايج در ميان مردم، پذيرش اين روايت ها را براي همگان بيشتر كنند. واكاوي آن افزون بر ثبت روايتي كه پيش از اين در هيچ مأخذي ثبت و بررسي نشده است، بخشي از باورهاي اساطيري مردم اين منطقه را نشان مي دهد
يافته هاي اين پژوهش در بخش هاي زير آمده است: الف) خلاصة روايت نقالي؛ ب)
بررسي و تحليل روايت در چند بخش: 1 تولد اسفنديار؛ 2- اسطورة باروري؛ 3-ايزدان
شهيد شونده؛ 4- باور به اجنه