بررسي الگوي انتقال قيمت و قدرت بازار در صنعت توليد قند و شكر ايران

انتقال نامتقارن قيمت بنگاه‌هاي توليدي مي‌تواند دال بر وجود قدرت بازار باشد. در همين راستا، اين مطالعه به كمك يك الگوي تركيبي، به تحليل هم‌زمان انتقال قيمت ميان بازار توليد و خرده‌فروشي قند و شكر با وجود متغير قدرت بازار پرداخت. بدين منظور از داده‌هاي فصلي متغيرهاي مورد نياز طي سال‌هاي 1392-1374 استفاده شد. در راستاي هدف مطالعه، رفتار قيمت خرده‌فروشي قند و شكر در قالب يك الگوي دو رژيمي ارزيابي گرديد كه با ماهيت عرضه محصولاتي سازگار است كه در فصول برداشت عرضه فراوان دارند. همچنين از معكوس كشش عرضه محصول به عنوان متغير قدرت بازار استفاده شد. با استناد به رژيم محتمل‌تر (رژيم دوم)، مشخص شد كه عاملان بازاريابي در سطح عمده‌فروشي تمايل دارند افزايش قيمت را در مقايسه با كاهش قيمت با شدت بيشتري به سطح خرده‌فروشي منتقل كنند. در اين رژيم، انتقال نامتقارن قيمت و وجود قدرت بازار تأييد شد. در رژيم اول، قدرت بازار بسيار بيشتر بوده و با توجه به احتمال وقوع حدوداً 30 درصدي، بيشتر با فصل‏هاي وفور عرضه انطباق دارد كه در اين فصول واحدهاي توليد و فرآوري قند و شكر  مبادرت به افزايش قدرت بازار و ايجاد بازار انحصاري در خريد نهاده‌ها مي‌كنند.