پديد آورندگان :
عبدالحميد، مهدي دانشگاه علم و صنعت تهران , محمدي، مهدي پژوهشكده سياست پژوهي و مطالعات راهبردي حكمت , بابايي مجرد، حسين پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي
كليدواژه :
اشتغال زنان , مدل سازي ساختاري - تفسيري , خط مشي گذاري عمومي , اضطرار اجتماعي , ترابط فعل و فاعل
چكيده فارسي :
اشتغال زنان به عنوان موضوعي چالشي در سطح جامعه مطرح است و همين موضوع، عامل مدخليت علم خط مشي گذاري عمومي است كه متكفل شناسايي و حل مشكلات عمومي ميباشد. در بستر فهم تمايز احساس و ادراك مشكل در خط مشي گذاري عمومي، در خصوص اشتغال زنان، ادراك مشكل، گوياي وجود يك جو عمومي در اجتماع كه جهتده انتخاب زنان و هدايتگر اختيار ايشان است كه اين جريان، عامل ايجاد كننده اضطرار اجتماعي جهت اشتغال زنان، درون جامعه ميباشد. بر اين اساس، پژوهش حاضر درصدد تبيين خط مشي هاي اشتغال زنان از منظر اضطرار اجتماعي است. جهت دستيابي به خط مشي هاي اشتغال زنان، از روش پژوهش آميخته كمك گرفته شد؛ در اين راستا، در مرحله نخست، از روش كتابخانه اي و مصاحبه در قالب گروه كانوني و در مرحله دوم از تكنيك مدل سازي ساختاري-تفسيري جهت ارائه الگوي نهايي خط مشي هاي اشتغال زنان بهره گرفته شد. يافته هاي پژوهش حكايت از هفت خط مشي تعديل تقاضا؛ گفتمان سازي خانه داري به عنوان شغل؛ ترويج مشاغل خانگي؛ پرهيز از جوزدگي در انتخاب شغل؛ مدح كنش آگاهانه؛ تبيين حسن فعلي؛ حذف عوامل ايجادكننده اضطرار اجتماعي دارد. نتايج حاصل از ماتريس تحليل قدرت نفوذ-وابستگي نشان از اين دارد كه اثرگذارترين مولفه در الگوي خط مشي هاي اشتغال زنان، تبيين حسن فعلي مي باشد كه مبين ارجحيت خط مشي هاي نرم به نسبت خط مشي هاي ديگر در عرصه اشتغال زنان است.
چكيده لاتين :
Women’s employment has been considered as a challenging issue at a national as well as global level, and this has brought into play the public policy-making which is responsible for identifying and solving public problems. This science makes a distinction between problem sensing and problem perception. Sensing of the women’s employment problem associates us with issues such as the mismatch between job demand and supply for women or the mismatch between job attributes and women’s attributes, but problem perception is suggestive of a public atmosphere within the society, which directs the women’s choices and guides their options, and this atmosphere leads to a social constraint on women’s employment in the society. In other words, society has been the dominant force in development of environmental factors and modification of the natural factors, and its role in negation of free will, common sense, and rationality is rare, even unique. Thus, women’s employment issue in the society will not be settled unless through the reformation of society and removal of the existing social constraint as the causing and promoting factor in the women's employment. Accordingly, the present research aims to explain the women’s employment policies from the social constraint viewpoint. In order to get access to women’s employment policies, a multi methodology have been drawn upon. In this regard, the desk research method and a focus group interview were utilized and in the next stage, the interpretive structural modeling (ISM) technique was used to present a final model for the women’s employment policies. The results suggested the following seven policies: demand adjustment, discourse-making of the housekeeping as a job, promotion of household jobs, avoidance of being highly excited in choosing an occupation, encouragement of the conscious action, explanation of the goodness of action, the elimination of the factors causing social constraint.
