عنوان مقاله :
بررسي دانش بومي شناخت و طبقهبندي اجزاي محيطي در جهت مديريت بهينه مراتع مطالعه موردي: عشاير ديلگان در استان كهگيلويه و بويراحمد
عنوان به زبان ديگر :
Investigation of Indigenous Knowledge for Identification and Classification of Environmental Elements to Improve Rangeland Management (Case Study: Nomads of Dilegan in Kohgiloie and Boirahmad Province)
پديد آورندگان :
فروزه ، محمد رحيم دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي گرگان , حشمتي ، غلامعلي دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي گرگان , باراني، حسين دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي
كليدواژه :
فرهنگ زيستمحيطي , مديريت مرتع , عشاير , دانش بومي , نظام تقسيمبندي , بومسازگان
چكيده فارسي :
دانش بومي شيوههاي يادگيري، فهم و نگرش به جهان است كه نتيجه سالها تجربه و مشكلگشايي بر اساس آزمونوخطا بهوسيله گروههايي از مردم در حال فعاليت ميباشد كه منابع در دسترس را در محيط خود بكار برده و تجربه كردهاند. بهرهبرداران مرتع، اعم از جامعه عشايري و روستايي در ايران، از ساليان بسيار دور اندوختههاي ارزشمندي در زمينه دانش بومي مديريت مرتع دارند كه جزء پتانسيلهاي فرهنگي و سرمايههاي اجتماعي و فرهنگي اين جامعه كهن به شمار ميروند. بنابراين در اين تحقيق به بررسي مباني تقسيمبندي و نامگذاري اجزاي محيط در مرتع ديلگان بهعنوان عاملي مهم در نظامهاي طبقهبندي عرصههاي مرتعي از منظر دانش بومي پرداخته شد. گردآوري اطلاعات از طريق مصاحبه در محل زندگي عشاير و مشاهده مشاركتي بر اساس روش پيمايشي صورت پذيرفت. از اطلاعات كسبشده از شيوههاي متفاوت مصاحبه، فيشبرداري شده و استخراج مفاهيم كليدي از دانش روايي بوميان صورت گرفت. نتايج اين بررسي گوياي آن است كه عشاير داراي مشاهداتي زيركانه و دقيق در مورد نظامهاي طبقهبندي شدهاند كه كاملاً با شرايط محلي مطابقت دارد. چنان كه ايشان براي هريك از اجزاي طبيعت پيرامون خود طبقهبنديهاي مجزايي قائل بودند. بر اين اساس ايشان عرصه مرتع را بر مبناي شكل ناهمواري، دما، پوشش گياهي، خاك، منابع آب، كاربري اراضي و راههاي دسترسي تقسيمبندي نموده و براي هر يك نام و تعريف مجزايي قائلند. اين اجزا بهگونهاي نامگذاري و تعريف گرديده است كه براي اكثر قريب بهاتفاق مردم بومي، داراي مفاهيمي كاربردي و شناخته شده است چنان كه هرچند كه اين مفاهيم بهعنوان منابع مكتوب درجايي ثبت نگرديده، اما اشتراكهاي فرهنگ زيستمحيطي آنچنان در نامگذاري هريك از اجزاي زيستبوم لحاظ گرديده كه براي اكثر مردمان ساكن در عرصه مورد مطالعه، ذكر نامهاي اجزاي طبيعت، مفاهيمي مشترك را به ذهن متبادر ميسازد.
چكيده لاتين :
As ways of learning, understanding and also attitude toward the world, indigenous knowledge is defined as the result of years of experience and problem-solving via trial and error by groups of people having applied natural resources in their surrounding environment. Stock holders, including tribal and rural societies in Iran, have had valuable savings in the field of indigenous knowledge in range management for many years that is cultural and social potential of this ancient community. This research was conducted on principles of classification and nominalization of environmental components as an important factor in the rangeland classification system from the perspective of indigenous knowledge. Data collection was carried out through interviews in nomads' residence and participatory observation through survey research. Key concepts were then extracted from natives' narrative knowledge. The results indicate that nomads have subtle and
detailed observations about the classification system that is completely corresponded with local conditions. As they have separate classifications for each surrounding environmental components. Accordingly, they classify rangeland based on topographic features, temperature, vegetation, soil, water resources, land use and access road for every part of which they have separate definition. These parts are named and defined in such a way that for a majority of locals are known as practical concepts. While there is no publication for this kind of categorization system, the environmental culture causes nomads living in that area to make use of this system
عنوان نشريه :
دانش هاي بومي ايران
عنوان نشريه :
دانش هاي بومي ايران