تحليل جامعه شاختي رابطه بين شبكه هاي اجتماعي مجازي و سرمايه اجتماعي(مطالعه موردي جوانان30-18 سال شهر سردشت)

بدون عنوان

تكنولوژي هاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي (ICT) كه شبكه هاي اجتماعي مجازي نيز زير مجموعه آنها مي باشند، تغييرات زيادي در تمام اركان جوامع معاصر ايجاد كرده اند. سرمايه اجتماعي نيز كه از آن به عنوان حلقه مفقوده توسعه اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي ياد مي شود و امروزه، دولت ها، اميد خود را براي رهايي از عقب ماندگي، به آن بسته اند از اين تغييرات بي تأثير نبوده است. تحقيق حاضر در پي آن است به تحليل جامعه شناختي رابطه بين شبكه هاي اجتماعي مجازي و سرمايه اجتماعي در بين جوانان شهرستان سردشت در تابستان سال 1390 بپردازد. سؤال اصلي تحقيق اين است كه آيا مي توان شبكه هاي اجتماعي مجازي را به عنوان بخشي از سرمايه اجتماعي جامعه قلمداد كرد؟ در مباني نظري از نظريات يورگن هابرماس، به ويژه مفهوم حوزه عمومي و كنش ارتباطي، به عنوان چارچوب نظري استفاده و متغيرهاي اعتماد اجتماعي، حس مسئوليت پذيري اجتماعي، همبستگي اجتماعي، تصميم سازي مشاركتي و حوزه عمومي استخراج شده است. روش تحقيق پيمايشي بوده و با استفاده از روش نمونه گيري گلوله برفي، 105 نفر از جوانان شهرستان سردشت به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند. نتيجه اين كه بين شبكه هاي اجتماعي مجازي و سرمايه اجتماعي، رابطه معناداري وجود دارد و مي توان شبكه هاي اجتماعي مجازي را به عنوان بخشي از سرمايه اجتماعي جامعه قلمداد كرد.

no ab