عنوان مقاله :
اثر گياهان پوششي زمستانه بر پويايي جمعيت علفهاي هرز و رشد و عملكرد ذرت دانه اي (Zea mays L.) (رقم سينگل كراس 704)
پديد آورندگان :
خوجم لي ، راضيه - گروه زراعت , خوجم لي ، راضيه - گروه زراعت , سياهمرگويي ، آسيه - گروه زراعت , سياهمرگويي ، آسيه - گروه زراعت , زينلي ، ابراهيم - گروه زراعت , زينلي ، ابراهيم - گروه زراعت , سلطاني ، افشين - گروه زراعت , سلطاني ، افشين - گروه زراعت
كليدواژه :
بقاياي گياهي , دگرآسيبي , علفهاي هرز , مالچ , مديريت اكولوژيك , نسبت كربن به نيتروژن
چكيده فارسي :
كاربرد مداوم علفكش ها به منظور كنترل علفهاي هرز مشكلات زيست محيطي گوناگوني از جمله آلودگي آبهاي سطحي و زيرزميني را در پي داشته است. استفاده از گياهان پوششي يكي از مهم ترين روش هاي جايگزين و پايدار براي كاهش استفاده از علفكشهاي شيميايي در بوم نظامهاي زراعي ميباشد. بهمنظور بررسي تأثير گياهان پوششي مختلف در كنترل علفهاي هرز، رشد و عملكرد ذرت Zea mays L.) رقم سينگل كراس 704، آزمايشي به صورت فاكتوريل در قالب طرح بلوكهاي كامل تصادفي با سه تكرار در سال زراعي96-1395در مزرعه تحقيقاتي دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي گرگان اجرا شد. تيمارهاي آزمايش شامل هفت گياه پوششي (چاودار(Secale cereal L.)، جو(Hordeum vulgare L. )، ماشك گلخوشهاي (Vicia villosa L.)، شبدر برسيم (Trifolium alexandrinum L.)، خردل علوفهاي (Brassica junce L.)، منداب (Eruca sativa L.) و شاهد بدون گياه پوششي) كه در دو شرايط وجين (عاري از علف هرز در كل فصل رشد) يا عدم وجين دستي (آلوده به علف هرز در كل فصل رشد) كشت شدند. گياهان پوششي در اواسط بهمن ماه سال 1395 بهصورت رديفي و در سه برابر مقدار توصيهشده كشت شدند. يك هفته قبل از كاشت ذرت، كليه گياهان پوششي با استفاده از علفكش پاراكوات (3 ليتر در هكتار) سمپاشي و سپس كاشت ذرت در درون بقاياي آنها در فواصل بين و روي رديف 75 و 18 سانتيمتر بهصورت دستي انجام شد. نتايج نشان داد كه مقايسه تراكم و وزن خشك علفهاي هرز در تيمارهاي مختلف گياه پوششي با شاهد ( بدون گياه پوششي) حاكي از پتانسيل گياه پوششي (صرفنظر از نوع آن) در مهار علف هرز و افزايش تنوع گونه اي بود. نتايج نشان داد كه وزن خشك ذرت در محدوده بقاياي دو گياه ماشك گلخوشهاي و شبدر برسيم ( هر دو از تيره بقولات) و چاودار (از تيره گندميان) روند افزايشي و در محدوده بقاياي دو گونه منداب و خردل علوفهاي (هر دو از تيره شب بو) و جو (از تيره گندميان) روند كاهشي داشت. كمترين عملكرد دانه ذرت، در تيمارهاي بقاياي جو (8492 كيلوگرم در هكتار) و به دنبال آن بقاياي منداب (9335.6 كيلوگرم در هكتار) و خردل علوفه اي (10220 كيلوگرم در هكتار) توليد شد. به نظر ميرسد علاوه بر حجم زياد بقاياي توليدشده بهوسيله اين گياهان، بروز اثرات دگرآسيبي ناشي از بقاياي اين گياهان نيز در بروز اين نتيجه دخالت داشته باشند. اما بيشترين مقادير عملكرد دانه ذرت به سه تيمار چاودار (11028.8 كيلوگرم در هكتار)، شبدر برسيم (11321.2 كيلوگرم در هكتار) و ماشك گلخوشهاي (11914.8 كيلوگرم در هكتار) تعلق داشت. در بين اين سه، دو گياه ماشك گلخوشهاي و شبدر برسيم در مقايسه با ساير تيمارها ماده خشك كمتري داشتند؛ اما به نظر ميرسد توانايي قابل توجه اين گياهان در تثبيت بيولوژيك نيتروژن و بهبود حاصلخيزي خاك و همچنين سرعت تجزيه بالاتر بقاياي اين گياهان به دليل پايين بودن نسبت كربن به نيتروژن آنها، نقش مؤثري در بهبود رشد و استقرار سريع تر ذرت كاشته شده در بقاياي اين گياهان داشته باشد.
عنوان نشريه :
بوم شناسي كشاورزي
عنوان نشريه :
بوم شناسي كشاورزي