تاثير سياست‌هاي نوليبراليستي و نومركانتيليستي در توسعه اقتصادي برزيل ( 1985-2016 م)

بحران سقوط دولت ديلما روسف از حزب كارگر در سال 2016 به اتهام فساد و اختلاس و به قدرت رسيدن نامزد حزب مخالف راستگراي پي اس دي بي، بار ديگر توجهات در جهان را به سوي برزيل و تحولات سياسي در آن جلب نمود. صرف نظر از منازعات متداول و مطول سياسي در اين كشور ، خيز اقتصادي برزيل در چند دهه اخير و مطرح شدن اين كشور به عنوان وزنه اي مهم در معادلات سياسي و اقتصادي منطقه اي و جهاني، به خصوص پس از تشكيل گروه «بريكس» در سال 2009، مطالعه تحولات مرتبط با رشد و توسعه سريع اقتصادي در اين كشور به عنوان بزرگترين اقتصاد منطقه آمريكاي لاتين و يكي از با قابليت ترين اقتصادهاي جهاني را از اهميتي بيش از پيش برخوردار ساخته است. بررسي تطبيقي سياست هاي توسعه اقتصادي در برزيل در طول حدود سه دهه اخير مبين نوسانات و افت و خيزهاي قابل توجهي در مسير توسعه اقتصادي در اين كشور به ويژه بين دو سياست اقتصادي بازار محور نوليبرالي و دولت محور نومركانتيليستي و يا بعضا به صورت آميزه اي از اين سياستهاست. بر اين اساس موضوع اصلي پژوهشي در اين نوشتار بررسي تطبيقي دو سياست غالب در توسعه اقتصادي برزيل در سه دهه اخير يعني سياست نوليبرالي و نومركانتيليستي توسعه اقتصادي با اتكا به شاخص ها و نمايه هاي مشخصي همچون « فهرست توسعه انساني»، « ضريب جيني»، « نرخ تورم» ،«نرخ سرمايه گذاري خارجي» و «شاخص پولي» است. پرسش اصلي در اين نوشتار آن است كه كدام سياست اقتصادي ( نوليبرالي و نومركانتيليستي) در توسعه اقتصادي برزيل در سه دهه اخير نقش مهمتري داشته اند؟ فرضيه اصلي ارائه شده مبتني بر اين پرسش آن است كه سياست هاي اقتصادي نومركانتيليستي تبلور يافته در حزب كارگر بيش از سياستهاي اقتصادي نوليبرالي متبلور در حزب پي اس دي بي در توانمند سازي اقتصادي برزيل و رشد و توسعه اقتصادي در اين كشور موثر بوده است.

فاقد چكيده مي باشد