تاثير فاز محلول نفت خام درياي خزر بر ميزان فعاليت آنزيم‌هاي آنتي اكسيداني در كبد بچه تاس ماهي ايراني(Acipenser persicus) به عنوان نشانگرهاي زيستي آلودگي نفتي

اين تحقيق جهت بررسي تاثير فاز محلول نفت خام درياي خزر برفعاليت آنزيم هاي سوپر اكسيد ديسموتاز و كاتالاز كبد بچه تاس ماهيان ايراني يا قره برون (Acipenser persicus) با ميانگين وزن 0.18± 3.14 گرم انجام شد. بدين منظور ابتدا ميزان LC50 فاز محلول نفت خام معادل 31.94 ميلي گرم در ليتر محاسبه شد و سپس 3 تيمار زير حد كشندگي (LC50 0.25، LC50 0.50و LC50 0.75) و يك تيمار شاهد (بدون حضور نفت خام) انتخاب و براي هر تيمار سه تكرار در نظر گرفته شد. در هر تكرار تعداد30 قطعه ماهي ذخيره سازي شد. آزمايش طي 96 ساعت صورت گرفت و هر 24 ساعت جهت مطالعات آنزيمي از تمامي تيمارها نمونه گيري كبد انجام شد. در طول مدت آزمايش شاخص هاي كيفي آب اندازه گيري و كنترل شد تا شرايط براي تمامي تكرارها مشابه باشد. مطابق با نتايج، از روز سوم آزمايش ميزان آنزيم سوپر اكسيد ديسموتاز همه تيمارها با تيمار شاهد اختلاف معني داري نشان دادند، هرچند در اين ميان سطح اين آنزيم در تيمار LC0.5075 از روز دوم هم بطور معني داري نسبت به شاهد و ساير تيمارها بيشتر بوده است(0.05 P). از سوي ديگر، در زمان هاي24 و 48 ساعت مقدار آنزيم كاتالاز هيچ يك از تيمار ها با تيمار شاهد اختلاف معني داري نداشتند(0.05 P) و تنها در تيمار LC0.5075 از روز سوم بطور معني داري افزايش آنزيم كاتالاز مشاهده شد و در روز چهارم اين تيمار در كنار تيمار LC0.5050 تنها تيمارهايي بودند كه با هم و با ساير تيمارها اختلاف معني داري نشان دادند(0.05 P). مطابق با اين نتايج، آنزيمهاي سوپراكسيد ديسموتاز و كاتالاز كبد، بيوماركرهاي مناسبي جهت سنجش آلودگي فاز محلول نفت خام در بچه تاسماهيان ايراني تشخيص داده شدند، هرچند با توجه به تاخير بيشتر در افزايش سطوح آنزيم كاتالاز، مي توان آنزيم سوپراكسيد ديسموتاز كبد را بيوماركر مناسب تري اعلام نمود.