كيفيت سنجي چوب نخل خرما در فاصله بين پوست تا مغز گرده بينه به روش آكوستيكي

اين تحقيق به دنبال آن بود تا با تهيه نمونه هاي مكعبي در فاصله بين مغز تا پوست گرده بينه نخل خرما (Phoenix dactylifera) تغييرات شعاعي خواص آكوستيكي و مكانيكي را مورد مطالعه قرار دهد. لذا فاصله بين مغز تا پوست با فواصل 3 سانتي متري به پنج حلقه فرضي تبديل و از هر حلقه نمونه هايي با ابعادcm^3 35×2×2 (طولي × مماسي × شعاعي ) تهيه شد. براي ارزيابي ديناميكي از ارتعاش خمشي تير دو سر آزاد و براي بررسي ويژگي هاي مكانيكي از خمش استاتيك تحت بار متمركز در وسط دهانه استفاده شد. از تغييرات دانسيته و ساختار آناتومي نمونه هاي آزموني در فاصله مذكور براي تفسير نتايج استفاده شد. نتايج نشان داد كه برخلاف آنچه در سوزني برگان و پهن برگان رخ مي دهد، خواص آكوستيكي چوب نخل خرما (تانژانت دلتا، كارايي تبديل آكوستيك و امپدانس آكوستيك) در جهت شعاعي تقريبا ثابت بود. ضريب آكوستيك در نمونه هاي تهيه شده در اطراف مغز بيشتر از مقادير آن براي نمونه هاي مجاور پوست اندازه گيري شد كه البته اين اختلاف در سطح 5 درصد معني دار بود. با حركت از سمت مغز به سمت پوست، تغيير معني داري در ميزان دانسيته بعنوان يك ويژگي فيزيكي مشاهده نشد. بالاترين مدول استاتيك و گسيختگي مربوط به نمونه هاي گرفته شده از حلقه فرضي اول و فاصله 3 سانتي متري مركز گرده بينه بود. با رسيدن به حلقه فرضي پنجم و فاصله 15 سانتي متري از مغز، ميزان مدول الاستيسيته و گسيختگي به طور قابل ملاحظه اي كاهش يافت. در انتها مي توان گفت كه كيفيت سنجي چوب نخل خرما بر اساس تغيير در پارامترهاي آكوستيكي روش مطمئني نيست و منجر به تصميم گيري نادرست مي شود. براي استفاده از چوب نخل در جاهايي كه پارامتر سفتي اهميت دارد، نمونه هاي نزديك به مغز گرده بينه مناسب تر هستند.