عنوان مقاله :
نقد فمنيستي بومگراي رمان جاي خالي سلوچ
پديد آورندگان :
پورقريب ، بهزاد دانشگاه گلستان
كليدواژه :
جاي خالي سلوچ , محمود دولتآبادي , فمنيسم , فمنيسم بومگرا
چكيده فارسي :
نگرش فمنيستي بوم گرا مي كوشد طرح ساختارمندي از رابطۀ ديالكتيكي زن و طبيعت، به دست دهد. اين نگرش هنوز در سرزمين ما چندان شناخته شده نيست، اما زمينه هاي پيدايش چنين مطالعاتي در آثار ادبي ما مشهود است. رمان جاي خالي سلوچ، نوشتۀ محمود دولت آبادي، چون غالب آثار او، پيوندي عميق ميان انسان و طبيعت را به تصوير مي كشد. بيشتر منتقدان و پژوهشگران به زمينه هاي اجتماعي و سياسي اين رمان پرداخته اند؛ اما اگر با نگاه فمنيستي بوم گرا به داستان نگريسته شود، پيوند زن و طبيعت كه يادآور بسياري از اسطوره هاست، در اين داستان به وضوح ديده مي شود. شخصيت اصلي و محوري اين داستان، زني به نام مرگان است كه پيوندش با زمين و طبيعت، از يكسو يادآور بسياري از شخصيت هاي اساطيري است و از ديگر سو، يگانگي او با طبيعت در جامعۀ روستايي، يادآور اين هماني زن و طبيعت در خاطرۀ جمعي ما از زندگي بدوي و آغازين بشر است؛ در اين پژوهش، كوشش شده كه با نگاه فمنيستي بوم گرا ريشه هاي پيوند زن و طبيعت در تصاوير و توصيف هاي اين داستان كاويده شود.
عنوان نشريه :
ادبيات پارسي معاصر
عنوان نشريه :
ادبيات پارسي معاصر