كليدواژه :
اطلاعات , سياست , سياستگذار , خطمشيگذار , عارضهيابي سازماني
چكيده فارسي :
مقاله پيشرو با مدنظر قرار دادن رابطه اطلاعات و سياست، به دنبال پاسخ به اين سوال است كه «زمينهها و بسترهاي بروز تنش ميان اطلاعات و سياستگذار چيست؟» به اين منظور، در ابتدا نويسند تلاش ميورزد تا جايگاه اطلاعات در بستر -سياست را بررسي و مشخص نمايد. در اين بخش تصريح ميشود كه اطلاعات در مفهوم كلي آن، كاملا در خدمت دولت و نظام سياسي حاكم است و در عامترين برداشت از آن، متغيري وابسته به سياست (حكومت) است. سياست، اطلاعات را سازماندهي، هدايت و كنترل و نظارت و در صورت نياز تغيير ميدهد. پس از آن به بازخواني رهيافتهاي موجود از رابطه ميان اطلاعات و سياست ميپردازد. در اين راستا، پنج رويكرد مورد بازشناسي قرار ميگيرد كه عبارتند از، رويكرد سنتگرايان (كنت)، جدايي كامل و استقلال اطلاعات از سياست؛ رويكرد عملگرايان (گيتس)، در سياق سياست قرار گرفتن اطلاعات با مشاركت در فرايند سياستگذاري؛ نظريه آونگ، حركت دائم اطلاعات ميان دو نظريه سنتگرايان و عملگرايان؛ نظريه طيف (بار- جوزف)، طيف چهارگانه رهيافتهاي رابطه اطلاعات و سياست از جدايي كامل تا درهمآميختگي كامل؛ رويكرد استبدادي، هضم شدن اطلاعات در سياست. در آخر زمينههاي بروز تنش ميان اطلاعات و سياستگذار را با اتكا به پژوهش ميداني در چهارچوب روش دادهبنياد با استفاده از ابزار مصاحبه عميق و همچنين منابع ثانويه مورد واكاوي قرار ميدهد. نتايج حاصل نشان ميدهد تفاوتهاي فرهنگي ميان اين دو، مهمترين عامل ايجاد تنش در رابطه ميان اطلاعات و سياست ميباشد. علاوه بر اين، زمينههاي ديگري نيز شناسايي و معرفي ميشود