كليدواژه :
زبان اعراب , زبان عربي , زبان قرآن , عربي بودن قرآن , عربيّت قرآن , عربي مبين , لسان مبين
چكيده فارسي :
قرآن در تعريفي كوتاه و نيز جامع و مانع، كلامالله است و ميدانيم كه پيروان اديان ديگر نيز چنين ادعايي در مورد متن مقدس خود ندارند. قرآن پس از نزول خود، خود را به همه شناساند. پيامبر اكرم(ص) با شيوهاي حكيمانه به تعليم آن پرداخت و اين كتاب پس از زماني كوتاه در گسترۀ جغرافيايي وسيعي نشر يافت و زبان عربي را به صورتي عميق تحت تأثير خود قرار داد و خدمات بزرگي را به اين زبان انجام داد. اما از زمانهاي پيشين ميان قرآن و زبان عربي، تصور يك «اينهماني» پديد آمد و گاه زبان عربي و ادبيات درازدامني كه پس از نزول قرآن و بنا بر شرايط و در بسترۀ آيين خاص پديد آمد و همۀ قواعد آن نيز لزوماً منطبق با سخن و منطق قرآن نبود، الزاماً مقدمۀ فهم قرآن قلمداد شد. بر اساس اين تصورات، برخي اسلام را دين اعراب و قبايل بدويِ جزيرهالعرب شمردهاند و گروهي نيز قائل به اين شدهاند كه براي ارتباط گرفتن با متن اين دين يا بايد عرب بود يا ساليان طولاني را لزوماً به فراگيري زبان عربي گذراند. مقاله با روش توصيفي و كتابخانهاي به بيان اين موضوع ميپردازد كه قرآن در حصار مكان و زمان و زبان خاصي نمانده است و عربيِ الهي آن، عربي قومي ويژه و زبان مادري كسي نيست، بلكه اين عربي، لسان مبين الهي در كسوت زباني بشري است كه بنا بر مصالحي، منطقۀ نزول آن در سرزميني عربنشين درنظر گرفته شده است و چنين حالتي مزيت و محروميتي را براي كسي رقم نميزند