عنوان مقاله :
متافيزيك نزد پوزيتيويستهاي منطقي و ويتگنشتاين متقدم
عنوان به زبان ديگر :
Metaphysics according to logical positivists and early Wittgenstein
پديد آورندگان :
واله، حسين دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكدة ادبيات - گروه فلسفۀ , جوادي، اميررضا دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكدة ادبيات
كليدواژه :
ويتگنشتاين , تراكتاتوس , پوزيتيويسم منطقي , نظريۀ تصويري , معنا , متافيزيك
چكيده فارسي :
ويتگنشتاين متقدم با طرح نظريۀ تصو يري در نهايت با توجه به اينكه گزارهاي متافيزيكي تصو يري از
امور واقع نيستند، حكم به بي معنايي متافيزيك مي كند. درك صحيح اين حكمِ ويتگنشتاين در گرو داشتن تلقي درستي از متافيزيك است و در پرتو تفكيك موشكافانۀ هستي شنا سي از زبان شناسي صورت مي پذيرد. رأي ويتگنشتاين در باب متافيزيك رأيي ناظر به زبان و محدوديت هاي آن و نه وجود يا عدمِ وجود حوزه اي از هستي است. با اين همه ويتگنشتاين در تراكتاتوس آشكارا پا را از حدودي كه معين كرده فراتر مي گذارد و اعلام مي كند كه امر راز آميز وجود دارد. هرچند بنا بر آموزه هاي تراكتاتوس چنين حكمي نيز در زمرة بي معنا يان قرار مي گيرد، با ا ين حال تفاوت آشكار رويكرد پوزيتيويسم منطقي و انديشه هاي ويتگنشتاين را به خوبي نمايش مي دهد.
چكيده لاتين :
Early Wittgenstein considers metaphysics as nonsense because
metaphysical propositions do not picture any state of affairs. To
understand this, we need to have a thorough comprehension of what
metaphysics is as well as what delicate limits separate linguistics from
ontology. Wittgenstein's verdict about metaphysics is in fact a judgment
on language and its limits rather than on existence or nonexistence of a
sphere of Reality. Nevertheless, in Tractatus, Wittgenstein obviously
goes beyond the limits he sets and declares that the mystical exists. This
sentence is nonsense based on Tractatus's thesis! Yet, it shows the
apparent difference of logical positivist's approach from Wittgenstein's.