عنوان مقاله :
كانت و تاريخ فلسفه: چشماندازها و نكتهها
پديد آورندگان :
اميد، مسعود دانشگاه تبريز - گروه فلسفه
كليدواژه :
تاريخ فلسفه , كانت , ذهنيت نسبت به تاريخ فلسفه , سوژه و تاريخ عقل , معنا و تعريف , اقسام و ابعاد تاريخ فلسفه
چكيده فارسي :
پرسش از تاريخ فلسفه و ديدگاههاي فيلسوفان درخصوص آن، از آن جهت اهميت دارد كه مهمترين منبع فلسفهورزي و دانش فلسفه، همانا تاريخ فلسفه است. جريان فلسفه جديد خواه در قالب عقلگرايي و خواه تجربهگرايي، عموماً بدون اظهار نياز به تاريخ فلسفه و موضوعيت دادن بدان و بدون منظري تاريخي در باب آن شكل گرفته است؛ مثلاً دكارت براي تدوين فلسفه خويش تنها به ظرفيتهاي خودِ انديشنده و جهان ممتد نگريست. تجربهگرايان نيز با دَلو تجربهگرايي از چشمه طبيعت آدمي و جهان كيفيات و كميات به استخراج معرفت پرداختند. اما نزد كانت، هر چند آغازگاه كتاب نقد عقل محض تمركز بر امكانات شناختاري سوژه است، ولي پايان بخش آن، عنوان تاريخ عقل محض ميباشد. حتي مطلع و برخي مضامين تمهيدات وي مشتمل بر چشماندازها و نكتههايي در باب تاريخ فلسفه است. بنابرين ميتوان گفت كه وي نيمنگاهي به جريان تاريخ فلسفه نيز داشته است و حتي تدوين و تثبيت فلسفه خود را وامدار فهم ماهيت و تاريخ متافيزيك و علوم و درسها و عبرتهاي آن ميدانسته است. كانت دريافت كه بدون نگريستن به تاريخ متافيزيك و ديگر علوم فلسفي و تجربي، درك ماهيت فلسفه و نيز انكشاف و اكتشاف فلسفي مقدور نيست. ظهور نظريه سوژه و كشف ماهيت استعلايي آن بدون لحاظ تاريخ فلسفه و علوم و داشتن منظري تاريخي در باب معارفِ نظاممند آدمي، مقدور نبود. البته نزد كانت با تاريخ فلسفه فينفسه سروكار نداريم، بلكه با تاريخ فلسفهشناسي سروكار داريم. بعلاوه، در همين حد هم نسبت تاريخ فلسفهشناسي يا منظر تاريخي به تعريف و تحديد و تعيين سوژه، از نوع معرفتزاي تقويمي نيست، بلكه ميتواند از سنخ كاركردي تنظيمي باشد. تاريخ فلسفهشناسي ميتواند در حكم يك اصل راهنما براي فهم و كار فلسفي باشد؛ ميتواند نشانهها و ردپاي سوژه را نشان دهد ولي نميتواند فينفسه عهدهدار تعريف يا تكوين آن باشد. اين امر به اين مبنا برميگردد كه سوژه كانتي داراي وجه تاريخي است، اما نه آنكه تاريخمند باشد. به بيان ديگر سوژه، تاريخشناس و منظردار و تاريخبند است، ولي نه تاريخمند. تاريخ فلسفه، شرط وقوعي سوژه است و نه شرط استعلايي آن. شرايط استعلايي سوژه، دروني است و در تعريف آن گنجانيده شده است و نه آنكه بيروني و تاريخي و عارض بر آن باشند. اين نوشتار متكفل پرسش از تأملات كانتي در باب تاريخ فلسفه است تا شايد از اين طريق اين وجه مهجور و مسكوت انديشه اين فيلسوف تا حدي مكشوف گردد. از اينرو اين نوشتار به مسائلي از قبيل معنا و تعريف تاريخ فلسفه، تاريخ فلسفهگرايي، پايان تاريخ فلسفه، تمايز و تشابه با تاريخ علم، تقسيمبندي تاريخ فلسفه، نسبت فلسفه و تاريخفلسفه، رابطه فلسفه تاريخ و تاريخ فلسفه و... از نظر وي ميپردازد.
عنوان نشريه :
تاريخ فلسفه
عنوان نشريه :
تاريخ فلسفه