بررسي ارتباط هوشمندي رقابتي و چابكي سازماني در دانشگاه علوم و فنون هوايي شهيد ستاري

با نگاه به قرن بيست و يكم مي‌توان فهميد كه تضمين بقا و موفقيت، روزبه‌روز سخت‌تر مي‌شود. در شرايطي كه محيط هر روز به‌طور سريع‌تري نسبت به دهه‌هاي قبل دچار تغييرات در فناوري، بازار و نيازهاي مشتريان مي‌گردد، بسياري از سازمان‌ها براي اينكه از رقباي خود عقب نمانند، بايد با چابك كردن سازمان خود در اين فضاي رقابتي، هوشمندانه عمل نمايند. پژوهش حاضر با هدف بررسي ارتباط هوشمندي رقابتي و چابكي سازماني انجام ‌شده است. در اين تحقيق شاخص‌هاي هوشمندي رقابتي بر اساس مطالعه دشامز و ناياك و چابكي سازماني بر اساس الگوي شريفي و ژانگ استخراج شده است. اين تحقيق از نظر هدف كاربردي و از نظر ماهيت و روش از نوع تحقيقات همبستگي است. براي گردآوري اطلاعات به صورت ميداني نمونة آماري 81 نفري از كاركنان دانشگاه علوم و فنون هوايي شهيد ستاري به صورت طبقه‌اي تصادفي انتخاب و پرسشنامه‌اي كه روايي و پايايي آن تأييد شده بود، بين آنها توزيع گرديد. براي آزمون فرضيه‌هاي پژوهش از ضريب همبستگي پيرسون، براي تحليل ديدگاه كاركنان بر اساس تأهل از آزمون تي مستقل؛ براي مقايسه نظر پاسخ‌دهندگان بر اساس سن، تحصيلات و سابقه از آزمون تحليل واريانس تك عاملي و توكي استفاده شد. نتايج بيانگر تأييد فرضيه اصلي پژوهش مبني بر وجود ارتباط مثبت و معناداري بين هوشمندي رقابتي و چابكي سازماني با ضريب همبستگي 0.803 است. در همين رابطه، فرضيه‌هاي فرعي نيز كه به دنبال بررسي ارتباط ميان مؤلفه‌هاي دو متغير اصلي بودند، تأييد گرديد؛ در ضمن نظرات كاركنان با توجه به مدرك تحصيلي داراي تفاوت معناداري است.