بررسي ارتباط ميان ابعاد كارآفريني سازماني و هوش سازماني در راستاي شناسايي فرصت هاي سازماني بر مبناي تكنيك ديماتل فازي مطالعه موردي: وزارت ورش و جوانان

هدف از اين مقاله به بررسي روابط ميان ابعاد كارآفريني سازماني و هوش سازماني در راستاي شناسايي فرصت هاي سازماني در وزارت ورزش و جوانان است، در اين راستا محقق از تكنيك ديمايتل (DEMATEL) فازي براي استخراج روابط علْي ميان متغيرها استفاده كرد. در اين تحقيق با استفاده از نظرات 11 نفر از خبرگان ورزشي سيزده زير ساخت هوش سازماني و كارآفريني سازماني به عنوان عوامل موثر بر شناخت فرصتها در وزارت ورزش و جوانان مورد بررسي قرار گرفتند و با اندازه گيري شاخص(Di-Ri) هفت عامل بر حسب مقدار مثبت اين شاخص تأثيرگذار(علي) و شش عامل بر حسب مقدار منفي آن تأثيرپذير (معلول) شناخته شدند، همچنين بر اساس مقدار عددي شاخص (Di+Ri)عوامل به ترتيب شدت تاثيرگذاري عبارت بودنداز:رهبري كارآفرينانه(17.31)، فرهنگ كارآفرينانه (16.94)، انعطاف سازمان (16.57)، افعال سازماني(16.57)، وضعيت پاداش(16.56)، فشار عملكردي (16.22)، روحيه (16.06)، سرنوشت مشترك (15.97)، نگرش فردي (15.92) اتحاد و توافق(15.40)، ميل به تغيير(15.20)، كاربرد دانش (14.97)، چشم اندازاستراتژيك (14.82). از يافته هاي فوق استنباط مي گردد كه توجه و تمركز بر روي عوامل علي مانند رهبري كارآفرينانه ، فرهنگ كارآفرينانه، اتحاد و توافق، كاربرد دانش، فشار عملكردي، روحيه و چشم اندازاستراتژيك و بهينه سازي عوامل معلول در شناخت فرصتهاي وزارت ورزش موثر مي باشد.