عنوان مقاله :
اثرات همزمان سازي فحلي و تغذيه كمكي بر عملكرد توليدي ميش مغاني در شرايط مرتع
عنوان به زبان ديگر :
Effects of estrus synchronization and supplementary feeding on Moghani ewe's production performance in rangeland condition
پديد آورندگان :
صحرائي، محمود سازمان تحقيقات، آموزش و ترويج كشاورزي، اردبيل - مركز تحقيقات و آموزش كشاورزي و منابع طبيعي استان اردبيل(مغان) , صادقي پناه، حسن سازمان تحقيقات، آموزش و ترويج كشاورزي - موسسه تحقيقات علوم دامي كشور , اسدزاده، نادر سازمان تحقيقات، آموزش و ترويج كشاورزي - موسسه تحقيقات علوم دامي كشور , ابرغاني، اكبر سازمان تحقيقات، آموزش و ترويج كشاورزي، اردبيل - مركز تحقيقات و آموزش كشاورزي و منابع طبيعي استان اردبيل(مغان)
كليدواژه :
ميش مغاني , همزمان سازي , تغذيه كمكي , توليدمثل
چكيده فارسي :
اين آزمايش به منظور بهبود عملكرد توليدي ميش مغاني با بهرهگيري از روشهاي مديريت توليد مثل و تغذيه در شرايط مرتع در خارج از فصل توليد مثل انجام گرديد. براي انجام اين پروژه در يك گله 400 راسي، ميشهاي داشتي مورد نظر در قالب گروه 1(همزمانسازي و هورمونتراپي+ تغذيه كمكي) به تعداد 202 راس به عنوان گروه آزمايشي و گروه 2 يا همان گروه شاهد(بدون همزمانسازي و بدون تغذيه كمكي) به تعداد 160 راس انتخاب شدند. در گروه آزمايشي ميشها از تغذيه كمكي قبل جفتگيري به مدت 4 هفته و تغذيه تكميلي با كنسانتره در 5/1 ماه آخر آبستني استفاده كردند. در طول اجراي پروژه صفات توليدي و توليد مثلي ميشها و بررسيهاي اقتصادي در هر دو گروه شاهد و آزمايشي انجام گرديد و براي آناليز آماري دادههاي كمي از رويه T-test و صفات كيفي از روش جدول فراوني و كاي اسكور استفاده گرديد. نتايج نشان داد كه درصد زايش ميشها،درصد دوقلوزايي، بازدهي وزن تولد بره و وزن از شيرگيري در گروه آزمايشي نسبت به شاهد بيشتر است(05/0 p<). ليكن از نظر درصد زادآوري گله، تفاوت آماري فاحشي مابين دو روش وجود داشت بهطوريكه 21/104 درصد زادآوري در گروه آزمايشي در مقايسه با 64/48 درصد در گروه شاهد مشاهده گرديد(05/0 p<). به طوركلي در خارج از فصل توليد مثل، در ميش مغاني استفاده از تيمار همزمانسازي فحلي و تغذيه كمكي داراي بالاترين بهره اقتصادي نسبت به گروه شاهد است.
چكيده لاتين :
This experiment was carried out to investigate the Moghani ewe production performance improvement through reproductive management and nutrition methods during the non-breeding season in rangeland condition. For doing these projects, in one flock with 400 ewes, two groups were identified, that including group 1(estrus synchronization+hormone therapy+supplementary feeding) and group 2 or control group (without estrus synchronization+ hormone therapy+supplementary feeding). Supplementary feeding duration in pre mating for 4 weeks and 1.5 month in late gestation with concentrate were done. During the project, production, reproductive traits and economical evaluation was carried out in each two groups. For quantities data analysis of T-test methods and for qualitative traits were used of frequency table and Chi-square. The results showed that, parturition rate, lamping rate, twining rate, born lamb crop (BLC) and weaned lamb crop (WLC) in experimental group was more than control group (p<0.05). In terms of fecundity, there was significant statistical difference between two methods, so that 104.21 vs. 48.64 percent in experimental group compared with control group were observed (p<0.05). In conclusion, in non-breeding season, in Moghani ewe using of estrus synchronization+hormone therapy+supplementary feeding, have the highest economic interest compared to the control group.
عنوان نشريه :
علوم دامي (پژوهش و سازندگي)
عنوان نشريه :
علوم دامي (پژوهش و سازندگي)