پديد آورندگان :
نوري، محمدرحيم دانشگاه آزاد اسلامي، واحد اراك , احمدوند، محمد علي دانشگاه آزاد اسلامي - دانشكده علوم انساني، واحد تهران جنوب , غفاري محمد دانشگاه آزاد اسلامي - دانشكده مديريت، واحد چالوس
كليدواژه :
تحليل محتوا , سند برنامه درسي ملي , كتابهاي هديه‌هاي آسمان , شايستگيهاي پايه
چكيده فارسي :
هدف اين پژوهش تحليل محتواي كتابهاي درسي هديه‌هاي آسمان پايه دوم تا ششم دوره ابتدايي(سال تحصيلي 95 -1394) و بررسي ميزان همخواني آنها با شايستگيهاي پايه سند برنامه‌درسي ملي (تعقل، ايمان، علم، عمل و اخلاق) است. براي گرد‌آوري داده‌ها از روش سندكاوي (كتابهاي درسي) استفاده شده است. براي محاسبه فراواني، بار اطلاعاتي و ضريب اهميت، روش آنتروپي شانون به كار رفته است. جامعه و نمونه آماري، كتابهاي درسي هديه‌هاي آسمان پايه دوم تا ششم ابتدايي بود. با بررسي 1381 جمله به عنوان واحد تحليل، اين نتيجه حاصل شده است كه مؤلفههاي علم، ايمان، تعقل، عمل و اخلاق به ترتيب 34/84، 20/2، 22/6، 14/85و 7/53 درصد فراواني را داشته اند. در اين كتابها بيشترين ضريب اهميت مربوط به مؤلفه عمل (0/40) و كمترين مربوط به مؤلفه اخلاق(0/048) به دست آمده است. فراواني و اثربخشي مؤلفه اخلاق كمتر از حد انتظار بود. با عنايت به رويكردهاي مطرح شده در سند برنامه درسي ملي، مبني براينكه انتخاب و سازماندهي محتوا بايد به گونه اي باشد كه كتابهاي تاليف شده در عرصه علم، عمل و اخلاق به صورت يكپارچه و به هم پيوسته ارائه شوند تا زمينه كسب معرفت و شكل‌گيري دو صلاحيت مبنايي يعني تعقل و ايمان را فراهم كنند، اين پژوهش نشان داد كه توزيع بعضي عناصر پنجگانه در محتواي كتابها و واحدهاي تحليل از تعادل و انطباق كمتري برخوردار است. پيشنهاد ميشود براي هماهنگي بيشتر با اهداف سند برنامه درسي ملي، عناصري كه در محتواي كتابهاي مورد مطالعه، از ضريب اهميت و بار اطلاعاتي كمتري برخوردارند، بيشتر مورد توجه قرارگيرند.
چكيده لاتين :
The purpose of the present study was to conduct a content analysis of the grades 2-6 Hedyehayeh Aseman textbooks in order to assess their consistency with core competencies of the national curriculum (reasoning, faith, science, practice, and ethics). The population of the study included grades 2-6 Hedyehayeh Aseman textbooks in academic year 2015-2016. A number of 1381 sentences of all such textbooks were content analyzed and Shannon entropy was used to calculate the frequency, information load, and significance coefficients. The results showed that the components of science, faith, reasoning, practice, and ethics had the frequency of 34.84, 20.2, 22.6, 14.85, and 7.53 percent, respectively. In these books, the highest significance coefficient was obtained for the component of practice (40%), while the lowest index was related to ethics (0.048). The frequency and significance of the ethical component was lower than expected. According to the national curriculum, an integrated approach should be adopted in the selection and organization of the content in the areas of science, practice and ethics so that the grounds for the attainment of knowledge of two basic competencies, i.e., reasoning and faith, are prepared. Due to the imbalanced distribution of some of the aforementioned five components in the content of the analyzed textbooks, it is suggested that more attention be paid to the elements with lowest significance and frequency.
