عنوان مقاله :
جايگاه كليسا و ديپلماسي مذهبي در سياست خارجي روسيه، مطالعه موردي: اوكراين و گرجستان
پديد آورندگان :
شفيعي، نوذر دانشگاه اصفهان , فلاحي، احسان دانشگاه اصفهان
كليدواژه :
ديپلماسي مذهبي , روسيه , كليسا , سياست خارجي و قدرت نرم
چكيده فارسي :
مذهب مقولهاي فراتر از سرزمين و مبنايي براي هويت فراملي محسوب ميشود. ازاينرو، منبعي براي قدرت نرم در ميان كشورهاي همكيش و عموما همجوار است. جمهوري فدارتيو روسيه و تعدادي از كشورهاي حوزه خارج نزديك ارتدوكس مذهب هستند كه در گذشتهاي نه چندان دور تحت يك واحد سياسي مشترك به نام اتحاد جماهير شوروي قرار داشتند. در آن زمان همه سياستها در چارچوب ايدئولوژي كمونيستي طراحي و از جانب مسكو به ساير مناطق كشور ديكته ميشد. اما از 1991 به بعد شرايط دگرگون شد. اگرچه فروپاشي اتحاد جماهير شوروي به معناي پايان تعامل داخلي جمهوريها با يكديگر و تبديل روابط داخلي آنها به سياست خارجي بود، اما روسيه كماكان كشوري صاحب نفوذ در خارج نزديك است. بهطوريكه باقيماندن كشورهاي منطقه در مدار مسكو، يكي از مهمترين اصول سياست خارجي كرملين است. اما، در فقدان ايدئولوژي كمونيسم روسيه با نوعي خلاء ايدئولوژيك در رابطه با جمهوريهاي بازمانده مواجه گرديده است. ازاينرو، مسيحيت يكي از گزينههاي جايگزين مسكو براي پر كردن خلا مذكور است. پژوهش حاضر درپي پاسخ به اين پرسشها است كه جايگاه كليسا در سياست خارجي روسيه چيست؟ و كارايي ديپلماسي مذهبي در قبال گرجستان و اوكراين چگونه بوده است؟ «اگرچه نقش كليسا در سياست خارجي مسكو در قالب قدرت نرم تفسير ميشود، اما ديپلماسي مذهبي روسيه بيش از آنكه در خدمت قدرت نرم باشد، ابزاري براي قدرت سخت در اوكراين و گرجستان بوده است.» اين فرضيه در چارچوب نظريه قدرت نرم جوزف ناي بررسي شده است.
عنوان نشريه :
مطالعات آسياي مركزي و قفقاز
عنوان نشريه :
مطالعات آسياي مركزي و قفقاز