عنوان مقاله :
بررسي الگوهاي غذايي غالب و ارتباط آن با اختلالات خوردن در دختران نوجوان شهر تهران
عنوان به زبان ديگر :
Assessing the Major Dietary Patterns and Their Relation with Eating Disorders in Female Adolescents of Tehran
پديد آورندگان :
روستايي، روشنك دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي - دانشكده علوم تغذيه و صنايع غذايي - انستيتو تحقيقات تغذيهاي و صنايع غذايي كشور , جزايري، ابوالقاسم دانشگاه علوم پزشكي تهران - دانشكده علوم تغذيه و رژيم شناسي , حاجي فرجي، مجيد دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي - دانشكده علوم تغذيه و صنايع غذايي - انستيتو تحقيقات تغذيهاي و صنايع غذايي كشور – گروه تحقيقات سياستگذاري و برنامه ريزي غذا و تغذيه , جزايري، شيما دانشگاه علوم پزشكي تهران - دانشكده بهداشت - گروه تغذيه باليني , محرابي، يداله دانشگاه علوم پزشكي تهران - دانشكده بهداشت - گروه آمار
كليدواژه :
الگوهاي غذايي غالب , اختلالات خوردن , نوجوان
چكيده فارسي :
سابقه و هدف: اختلالات خوردن (Eating disorders) سندروم هاي روانشناختي مرتبط با چاقي هستند كه وضعيت تغذيه افراد را به شدت تحت تاثير قرار مي دهند. مطالعه حاضر با هدف تعيين الگوهاي غذايي غالب و رابطه آن با اختلالات خوردن در دختران نوجوان شهر تهران انجام پذيرفت.
مواد و روشها: اين مطالعه توصيفي تحليلي روي 515 نفر از دختران دانش آموز دبيرستاني (231 نفر مبتلا و 284 نفر غيرمبتلا) انجام پذيرفت. كليه دانش آموزان پرسشنامه هاي وضعيت جمعيت شناختي، رضايت از فرم بدن و پرسشنامه تكرر مصرف كيفي را تكميل نمودند. الگوهاي غذايي با روش تحليل عاملي تعيين شدند. جهت به دست آوردن الگوهاي غذايي مستقل از تحليل مولفه هاي اصلي با چرخش واريماكس و مقادير ويژه استفاده شد و سه الگوي غذايي به دست آمد. or و فاصله اطمينان 95% براي ابتلا به اختلالات خوردن (متغير وابسته) در رابطه با هر الگوي غذايي (متغير مستقل) با استفاده از آناليز رگرسيون لجستيك و در سه مدل با تعديل اثر متغيرهاي مخدوشگر محاسبه شد.
يافته ها: سه الگوي غذايي غالب در افراد مورد مطالعه شناسايي گرديد كه عبارت بودند از: الگوي غذايي پر كربوهيدرات و پرچرب، الگوي غذايي پر پروتئين و پرچرب و الگوي غذايي پر فيبر و كم چرب. نسبت شانس تعديل شده و فاصله اطمينان 95% در چارك هاي امتياز الگوهاي غذايي غالب نشان داد كه شانس ابتلا به اختلالات خوردن در چارك هاي الگوي غذايي پر پروتئين و پرچرب كاهش يافت و پس از تعديل عوامل مخدوش كننده نيز روند كاهشي معني دار در شانس ابتلا به اختلالات خوردن ديده مي شود. در چارك هاي الگوي غذايي پر فيبر و كم چرب نيز شانس ابتلا به اختلالات خوردن روند افزايش معني داري را نشان داد. هيچ يك از ويژگي هاي دموگرافيك، وزن و رضايت از بدن، در هيچ مدلي رابطه معني داري را با اختلالات خوردن نشان ندادند.
نتيجه گيري: به نظر مي رسد الگوي پرفيبر-كم چرب (گياهخواري) در نوجوانان با اختلالات خوردن مرتبط باشد و احتمالاً نوجواناني كه الگوهاي غذايي گياهخواري دارند، بيشتر از سايرين درگير رفتارهاي ناسالم كنترل وزن مي شوند.
چكيده لاتين :
Background and objective: Eating disorders are known as obesity related syndromes، which can affect the nutritional status of individuals dramatically. The present study was conducted to determine major dietary patterns among female students with eating disorders and some of their related factors.
Materials and methods: This cross-sectional study was conducted on 515 female high school students in Tehran (231 sample with eating disorder). All participants fulfilled demographic، a modified version of the Body Shape Satisfaction Scale (BSSS) and semi-quantitative food frequency questionnaires. Dietary patterns were defined by using factor analysis. Principal Component Analysis (PCA) with Varimax rotation was used to extract independent dietary patterns، and three interpretable factors were obtained. or and 95% CI for eating disorders (dependent variable) in relation to each dietary pattern (independent variable) were calculated using logistic regression in the three models by adjusting for the effects of confounding variables.
Results: Three major dietary patterns were obtained: High carbohydrate-high fat pattern، High proteinp-high fat pattern، and High fiber-low fat pattern. The findings showed that the odds ratio of eating disorder reduced in high protein-high fat diet significantly and after adjustment of confounding factors، this reduction still remained significant. The odds ratio of eating disorder increased in high fiber-low fat dietary pattern significantly in all models. None of the demographic characteristics، weight، or body satisfaction showed any significant relationship with eating disorders.
Conclusion: It seems that a high fiber–low fat (vegetarian) dietary pattern is related to eating disorders، and adolescents who follow such pattern are more likely to engage in unhealthy weight control behaviors.
عنوان نشريه :
علوم تغذيه و صنايع غذايي ايران
عنوان نشريه :
علوم تغذيه و صنايع غذايي ايران