تأثير آموزش هاي مذهبي مرتبط با بارداري، زايمان وشيردهي بر سطح آگاهي هاي مذهبي ـ بهداشتي زنان باردار

The effect of religious educations related to pregnancy, childbirth and breastfeeding onthe religious awareness of pregnant women

مقدمه: برخي پژوهشها نشان دادهاند كه آگاهي و نگرش مثبت به مذهب و آموزه هاي معنوي در مداخله هاي پيش گيرانه و درماني ميتواند عامل مؤثري به حساب آيد. امروزه اين سؤال از سوي محققين مطرح است كه آيا آموزههاي ديني در ارائه خدمات سلامت مي و اعتقادات مذهبي تواند بخشي از فرايند مراقبت، مشاوره و درمان باشد؟ هدف از اين مطالعه بررسي تأثير آموزشهاي مذهبي مرتبط با بارداري بر سطح آگاهيهاي مذهبي زنان باردار مراجعهكننده به درمانگاه هايهاي پريناتال منتخب دانشگاه علوم پزشكي تهران است. روش: پژوهش حاضر يك پژوهش نيمه تجربي با طرح پيشآزمون ـ پسآزمون با گروه شاهد ميباشد. جامعه پژوهش شامل 44 زن نخستزا در 24-21 هفته بارداري با نگرش مذهبي متوسط يا ضعيف ميباشد و به طور تصادفي به دو گروه كنترل و مداخله تقسيم شدند (42 نفر در هر گروه و از بين 221 نفر انتخاب شدند). ابزار جمعآوري اطلاعات شامل پرسشنامه هاي سنجش آگاهي مذهبي و دموگرافيك بوده است و با ، آزمون اندازهگيري هاي مكرر مورد تجزيه و تحليل 2 استفاده از آزمونهاي مجذور كاي قرار گرفت. يافته ها: فراواني افراد داراي آگاهي مذهبي متوسط از 111 %در قبل از مداخله به 2/4 درصد بالفاصله و به 11/2 درصد در 2 ماه بعد از مداخله كاهش يافت، در حالي كه در گروه كنترل بعد از آموزشهاي روتين بيمارستان تغييري نداشت و 2 ماه بعد به 22/2 درصد رسيد. نمره آگاهي مذهبي بين دو گروه مداخله آموزشي و كنترل قبل از مداخله تفاوت آماري معنيداري وجود نداشت (0/1=p )حال آنكه بين دو گروه بالفاصله بعد از مداخله (0/001=p )و 2 ماه پس از اتمام مداخله تفاوت معنيداري وجود داشت.(0/001=p ) نتيجه گيري: نتايج پژوهش حاضر نشان داد سطح آگاهي مذهبي مادران تا 2 ماه بعد از آموزش نسبت به كنترل باال ماند، لذا پيشنهاد ميشود مطالعات وسيعتر با حجم نمونه بيشتر به منظور استفاده در برنامهريزي آموزشي در مراقبتهاي دوران بارداري انجام گيرد.

Background: Some studies have shown that awareness and positive attitude to religion and spiritual teachings of preventive and therapeutic interventions can be effective agent. Today, the question raised by the researchers is whether religious teachings in health service delivery and client's religious faith can be part of the process of care, counseling and treatment? The aim of this study was to evaluate the influence of religious trainings and religious awareness associated with pregnancy on the religious awareness of pregnant women referring prenatal clinics of Tehran University of Medical Sciences. Methods: This study is a quasi-experimental study with pretestposttest control group. The study population included 84 primiparous women at 20-28 weeks of gestation who had average or weak religious attitude were randomly divided into an intervention and a control group (42 patients in each group were selected from among 220 people). Data collection included questionnaires to assess knowledge and demographic was used the data were entered into the SPSS statistical software (v. 16) and were analyzed using Chi-square, paired t-test. Results: The frequency of the religious consciousness average of 100% before the intervention to 2.4% immediately and 11.9% in 2 months after the intervention has been reduced, while in the control group after hospital routine trainings were unchanged, two months after the intervention, to 92.9% was gained. Religious knowledge scores between the two groups before the intervention was no statistically significant difference (p=0.1), while between the two groups immediately after the intervention and 2 months after the intervention difference there was a significant (p=0.001). Conclusion: The results showed that levels of religious knowledge up to 2 months after education than control stayed high. Therefore larger studies with more symple sise in order to using in educational planning in care during pregnancy and childbirth is suggested.